جهت استفاده بهتر از گوگل کروم استفاده نمایید.
این فایل با فرمت ورد و آماده پرینت می باشد.
موضوع:
بررسی و شناخت علل و عوامل مرتبط با پیری اجتماعی جانبازان
چكيده
تحقيق حاضر با عنوان بررسي و شناخت علل و عوامل مرتبط با پيري اجتماعي جانبازان جنگ تحميلي در شهر تهران، سال (84-1383) با هدف شناسايي بهتر و رفع مشكل يا دگرگوني در ارزش هاي حاكم مردم و مسئولين در قبال جانبازان شكل گرفته است.
پيري اجتماعي مترادف واژه هايي نظير: طرد اجتماعي، از كارافتادگي، انزواطلبي و يا عدم توجه و حمايت خانواده، مسئولين وساير افراد جامعه نسبت به فرد و يا گروه خاصي از اجتماع ميباشد. در اين تحقيق بيشتر مفهوم طرد اجتماعي مدنظربوده است ، كه رابطه آن با متغيرهايي از قبيل: سن، وضعيت تأهل، درصد جانبازي، تعداد سالهاي خدمت در جبهه و …سنجيده شده است. در اين راستا سوالات تحقيق نيز عمدتاً مربوط به نوع يا ميزان رابطه اين مفاهيم با ميزان و سطح طرد شدگي اجتماعي جانبازان از صحنههاي سياسي- اجتماعي مي باشد.
جمعيت نمونه اين تحقيق حدود 150 نفر از جانبازاني است كه از نواحي مختلف شهر تهران با روش نمونهگيري تصادفي ساده و سيستماتيك به طور تلفيقي انتخاب شده اند.
روش پژوهش با توجه به معيارهاي كلي از نوع مقطعي، توصيفي و در برخي محورها بصورت تبييني بوده و در چارچوب ابزارهاي غالب از روش اسنادي وپيمايشي به صورت همزمان، بهره گرفته هم چنين فن پرسشنامه تؤام با مصاحبه عمقي به عنوان ابزار تكميلي استفاده شده است. پرسشنامه شامل 30 سؤال باز و 2 سوال بسته در دو بخش شناسايي و طيفي (ليكرت) تدوين گرديده است. پس از جمعآوري اطلاعات با بهرهگيري از روشهاي آمار توصيفي و استنباطي همراه با آزمونهاي كاي اسكوئر[1]، وي كرامرز[2]. ديسامرز[3] و رواسپيرمن[4]، يافتهها در قالب 17 جدول يكبعدي و 16 جدول دو بعدي ارائه شده است. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد كه 60 درصد جمعيت نمونه داراي پيري اجتماعي زيادي بوده است. جالب توجه آنكه موضوع مورد بررسي با متغيرهايي نظير: ميزان مزايا، امكانات هنگام جنگ يا قبل از آن، ميزان ساعات تنهايي و قضاوت جامعه، رابطه معنادار و مستقيمي داشته است. يعني با كاهش يا افزايش متغيرهاي مذكور، پيري اجتماعي نيزهم جهت با آنها تغيير مي يابد.
|
مقدمه
پيري پديده اي است جسماني اما عوامل اجتماعي مي تواند در تسريع آن موثر افتد. بدين معني كه چيزي از خارج بر فرد تحميل شده و ناراحتي هاي جسماني و رواني را براي شخص در پي دارد. بدين ترتيب مي توان اذعان نمود كه پيري امري نسبي بوده و در آن علاوه بر شاخص جسماني، عوامل رواني و اجتماعي نيز، موثر مي باشند.
چنانچه پيري را مسامحتا با ديد اجتماعي بررسي نمائيم، در اينصورت دريچه اي فراخناك به پهناي تاريخ زندگاني انسان بر روي كره زمين در پيش روي هر محققي گشوده خواهد شد.
با توجه به وسعت مفهوم پيري در نظرگاه اجتماعي، اين پديده ميتواند گربيان گر اقشار كثيري از جامعه گردد. يكي از گروههايي كه اين پديده در مورد آنها به وقوع پيوسته، قشر جانباز مي باشد. با عنايت به اينكه، جانبازان در كشورما گروهي هستند كه به منظور دفاع از مرز و بوم كشور بذل جان نموده و در عين از دست دادن بخشي از سلامت جسماني خود، از لحاظ ويژگي هاي روحي و رواني نيز دستخوش تغييراتي گشته اند، لذا در پژوهش حاضر اين قشر ايثارگر كه در معرض آسيب بيشتري بوده اند مورد توجه قرار گرفته اند. بنابراين با توجه به مفهوم پيري اجتماعي مي توان گفت: اين پديده در قشر جانبازان، افرادي را شامل مي شود كه علي رغم از خودگذشتگي شان در دفاع و يا ارتقا كشور،جامعه آنها را به وادي فراموشي سپرده و مورد بي مهري قرار داده است كه از عوارض آن : انزوا، گوشه نشيني، احساس تنهايي مي باشد.
براين اساس به پيرامون اهداف تحقيق، اهميت موضوع، فرضيات و محدوه مطالعه پژوهش پرداخته شده از آنجا كه پژوهش حاضر، تجربه اي دو سويه است ،اميدواريم براي خوانندگان نيز متقابلا رضايت بخش باشد.
توجيه علمي مسئله
موضوع: پيرانشناسي اجتماعي[5]
عنوان: بررسي و شناخت علل و عوامل مرتبط با پيري اجتماعي بين قشر جانبازان جنگ تحميلي در شهر تهران، سال (84-1383).
توجه به يك مسئله اجتماعي از آگاهي جامعه، پيرامون وجود آن موضوع در نظام اجتماعي سرچشمه ميگيرد، از اينرو كلام آغازين مادر طرح مسئله تحقيق از رابطه فرد و جمع و جداييهاي آنها شروع ميشود و به ما اجازه ميدهد كه حداقل طرح كلي يك مشكل نظري اساسي را مشخص كنيم. بر اين اساس پرسشي كه به عنوان سوال پايه مدنظر ميباشد عبارت است از اينكه: پيري اجتماعي چيست؟
پيري اجتماعي، اگر اين تعبير درست باشد در زمانهاي قديم مشكل تلقي نميشد يا وجود نداشت بلكه از فراوردههاي عصر حاضر است. به طوري كه ميدانيم واژه پيري تداعي كننده مفاهيم متعددي از قبيل پيري جسمي، پيري قانوني، پيري رياضي وغيره است همينطور فاكتورهاي معيني من جمله ناتوانيجسمي، كاهش يادگيري و تغييرات فيزيولوژيك و مانند آن را به همراه دارد. به نظر ميرسد امروزه واژه پيري وسعت، عمق و پيچيدگي بيشتري پيدا كرده است. به تبع آن مفهوم نويني مطرح ميشود كه بايد به عنوان يك پديده اجتماعي ساختاري و بالاتر از آن مسئله اجتماعي مورد توجه قرار گيرد چرا كه از يك طرف فرد تا زماني وجود دارد و مطرح است كه براي نظام اجتماعي كاركردي داشته باشد؛ در غير اينصورت جامعه او را كنار ميزند. از سوي ديگر اين نگاه كه با كاهش تواناييهاي فرد، پيران را از صحنه اجتماع حذف ميكنند، در حد تواناييهاي بدني و ذهنيشان در زندگي روزانه، اجتماعي و اقتصادي شركت نميدهند، فرصتهاي آنان را براي فعاليت در اجتماع كاهش مي دهد. در عين حال گوبريوم نيز معتقد است كه يكي ديگر از عوامل تاثير گذار بر رفتار فرد در طول زندگي، عوامل محيطي، اعم از پشتيباني و حمايت اجتماعي نظير عضويت در گروه، تشكيل خانواده و …ميباشد كه موجبات پيوستگي و وابستگي به محيط را فراهم ميآورد. فردي كه به واسطه موانع موجود در اجتماع از داشتن پيوستگي با ديگران محروم ميماند در برابر اين موانع و محدوديتها تسليم شده و كنارهگيري از اجتماع را به مبارزه با آن ترجيح ميدهد و در اثر گذشت زمان احساس تنهايي بر وي غلبه كرده به عنوان يك پير اجتماع محسوب ميگردد. پس همانطوري كه اجتماع فرد را به انزوا ميكشاند فرد نيز از مداخله در اجتماع دوري ميكند و اين امر به يك رابطه متقابل تبديل مي شود.
سوال ديگري كه در اينجا مطرح است اين ميباشد كه آيا قشر جانبازان نيز در دسته پيروان اجتماعي قرار ميگيرند؟
شايد اگر امروزه فقط از دوران جنگ صحبت كنيم جوانان آن را افسانه و شخصيتهاي آن را اسطوره فرض كنند اما واقعيت جنگ فراتر از افسانه و …بود. حقايق و اتفاقاتي در جنگ رخ داد كه تمام دنيا را متعجب و شگفتزده كرد اما در داخل از جانب برخي از مردم و مسئولين شاهد تعلل و سستي در جهت پاسداري از اين ارزشها بوديم. بنابراين لزوم پرداخت به شخصيت جانباز به عنوان پير اجتماع ضروري به نظر مي رسد!
در فرهنگ واژهها، جانباز به معناي جان باختن است. جان باختن در راه هدف معين و تعيين شدهاي كه مورد اعتماد جانباز است. اما در فرهنگ معنويات، اين كلمه آغاز يك راه است، راهي كه انتهاي آن تكامل انسان است. جادهي عشق و ايثاري كه پر از مشكلات و سختيهاست. در اين راه، جانباز نشانهايست از ايثار و حماسه و دليري و شجاعت و در پايان- مبارزه بي امان با سختيها و مشكلات عظيمي است كه تا پايان عمر با صبر و اراده و قاطعيت آنان ادامه خواهد يافت. جامعه كوچك مورد بحث ما زير مجموعهاي است از جامعه بزرگ اسلامي و اجتماعي كه درك مصائب و مشكلات اين جامعه در راه رسيدن به هدف والايش، براي افراد ديگر جوامع تا حدودي قابل بحث است.
از آن جا كه محيط برخورد و زندگي جانبازان، كوچك و محدود است در عصر حاضر اين محيط محدود بر زندگي جانبازان تأثير گذاشته و خواهد گذاشت و مسائل و مشكلاتي را براي آنان فراهم مي آورد.
در رابطه با مسائل و مشكلات پيري اجتماعي در جانبازان متغيرهاي زيادي مطرح است اعم از: خصوصيات زمينه اي، وضعيت اقتصادي، حالات فكري و روانشناختي و اجتماعي.
در رابطه با بعد اجتماعي و پيري چنين ميتوان بيان داشت كه: نگرش هاي سياسي ، ديدگاه هاي مردمي و برخوردهاي اجتماعي با جانبازان بسيار حائز اهميت ميباشد. بطوريكه قضاوت ارزشي جامعه در بعضي موارد، شكل منطقي و انساني نداشته و غالباً در دو حد افراط و تفريط، دلسوزيهاي ناخواسته، ترحم ، طرد، عدم پذيرش اجتماعي و بيتوجهي به حقوق فردي آنان قرار ميگيرد. و امكان برقراري ارتباطات اجتماعي را كاهش ميدهد. در حاليكه ارتباط اجتماعي نه تنها براي فرد جانباز بلكه براي هر انساني مهم ميباشد، هر انساني دوست دارد در محيط باز و فضاي گستردهاي با آرامش خاطر زندگي كند، با جامعه بيشتر در ارتباط باشد تا بتواند نياز اجتماعي خويش را اغنا نمايد. يا ميل دارد با همه كس به گفتگو نشيند. بنابراين تمام اين نيازها و تمايلات در مورد جانبازان نيز صدق پيدا كرده و بايد گفت شوق و شور ايشان چندبرابر انسان سالم ديگري است. در حاليكه اگر جانبازي با تمام وجود، احتياج به تحقيق و شناخت و بررسي داشته باشد و بخواهد به دنبال آنها برود همهي راهها را بر خويش بسته ميبيند. اگر هنري داشته باشد و بخواهد به معرض ديد افراد جامعه قرار بدهد موانعي پيشپاي او قرار ميگيرد همينطور نميتواند به نقاط دور سفر كند و با ديگر مردم جامعه، تماس حاصل نمايد. افرادي كه به عللي دچار ضعف اين برقراري ارتباط ميشوند طبعاً نا اميد و خسته بر جاي ميمانند. بدامان دردها و غمهاي خويش باز ميگردند و غرق در دنياي تفكرات بيسرانجام ميشوند. بدين ترتيب قضاوت ارزشي جامعه موجبات كاهش يا افزايش ارتباطات اجتماعي را فراهم ميآورد و هر چه ارتباطات فرد با محيط تقليل يابد بر پيري اجتماعي فرد افزون خواهد شد.
در عين حال عوامل بسياري موجب از هم گسستگي پيوند اين گروه با جامعه ميشود و در نهايت تعامل اجتماعي و منطقي، چسب اجتماعي و ادغام آنها را در جامعه با مشكل مواجه ميسازد. از طرفي اگر كسي در درياي پرتلاطم و سهمگين درد افتاده باشد، براي ما كه در ساحل امن ايستادهايم و واقعيت را نظارهگريم، دردي كه بر غريق عارض شده، قابل درك و احساس نيست و تنها خود را شاهد وناظر جريان يك تراژدي مييابيم، كه در نهايت، قوة دلسوزي ما را تحريك كرده و بدنبال راه نجاتي براي او ميگرديم. جانبازان در حال حاضر شرايط بسيار بدي را ميگذرانند به طوري كه حتي براي تأمين دارو و ساير نيازهاي درماني خود نيز با مشكلات بسياري روبرو هستند. از آنجا كه شخصيت جانباز در چهارچوب اعتقادات اسلامي و جانبازيهايي كه اينان براي حفظ و حراست ناموس ملي داشتهاند شايستة احترام وافر ميباشد، به نظر ميرسد جامعه وظيفة خود را در باب شناخت و شناسايي ابعاد اخلاقي و عملي جانبازان انجام نداده و دور نيست كه مشكلات ناشناختهاي آشكار شده و رخ بنماياند. و اثرات سوء بر عملكرد كلي فرد داشته باشد. چنانچه در بعد روانشناختي ابعاد گوناگون اين تأثيرگذاري مشخص ميباشد، به عنوان مثال بعد از اتمام جنگ تحميلي و وجود معلوليتهاي ناشي از آن امكان افزايش مسائل و مشكلات رواني در رابطه با جانبازان به طور روشني وجود دارد. اين در حالي است كه جامعه سبب شده نقص بدني در تصوير ذهني جانباز اثر منفي بگذارد و بالنتيجه ادارك وي را از خويش دستخوش دگرگوني مينمايد.
در اين رابطه توجه به ، بهبود وضعيت رواني اين انسانهاي مظلوم كه حتي نزديكترين افراد به آنها نيز، قادر به درك درستي از آنان نميباشند، لازم مي نمايد.. ولي چنانچه مشاهده ميشود جانبازان به عنوان جمعيت قابل توجهي از افراد جامعه از رسيدگي دولت و مردم به نيازهايشان محروم ماندهاند.
با توجه به مطالب ذكر شده سعي بر آن است كه به بسط مفهوم پيري اجتماعي در روند كار بپردازيم.
اهداف پژوهش
براي روشنتر ساختن مسير حركت مطالعه و درك اسلوب حاكم بر ساير مراحل پژوهش، آگاهي از اهداف اصلي و فرعي لازم مينمايد. به بيان ديگر سخن گفتن از مقصود تحقيق در ابعاد كلان و خرد، روشنيبخش طريق جريان مطالعه ميباشد:
هدف كلي:
بررسي و شناخت علل و عوامل مرتبط با پيري اجتماعي و دلايل بوجود آمدن آن به منظور شناسايي بهتر و رفع مشكلات ناشي از پيري اجتماعي جانبازان و از سوي ديگر دگرگوني ارزشهاي حاكم مردم و مسئولين در قبال جانبازان.
با دستيابي به اين هدف، امكان طرح و توجه به اهداف ريزتري كه در ذيل آمده است فراهم مي گردد.
اهداف جزئي:
الف: بررسي وشناخت رابطة برخي از خصوصيات زمينهاي از قبيل: سن، سطح تحصيلات، تعداد فرزند، وضعيت تأهل، تعدادسالهاي خدمت در جبهه و درصد جانبازي با پيري اجتماعي جانبازان.
ب: بررسي وشناخت رابطة برخي از خصوصيات فكري و روان شناختي از قبيل: ساعات تنهايي و اعتقادات مذهبي با پيري اجتماعي جانبازان.
ج: بررسي وشناخت رابطة برخي از خصوصيات اقتصادي از قبيل: درآمد، وضعيت مسكن، وضعيت شغلي، اشتغال به كار همسر، امتيازات و مزايا، دريافت كمك مالي و امكانات قبل يا هنگام جنگ با پيري اجتماعي جانبازان.
د: بررسي وشناخت رابطة برخي از خصوصيات اجتماعي از قبيل: مقبوليت از طرف مردم، قضاوت از طرف جامعه، مشاركت سياسي و حزبي، ارزشهاي جبهه و جنگ، نوع حضور در جبهه و آشنايي با افراد ذينفوذ در سازمان ها و ارگان هاي مختلف با پيري اجتماعي جانبازان.
با اين وصف مشاهده ميشود كه روند پژوهش در قالبي كل نگرانه به سوي فهم و دريافت اطلاعات خردتري است كه درون آن چار چوب كلي نهفته است. در واقع فراهم آوري دادههايي كه پاسخگويي اهداف فرعي تحقيق باشند راه وصول اساسي را هموار مينمايد.
ضرورت واهميت پژوهش
در بين مسائلي كه جامعه به آن دچار است بايد انتخاب و تلاش، براي بررسي موضوعاتي صورت پذيرد كه از درجه اهميت بالاتري برخوردار هستند. به عبارتي ديگر « …بايد به اهميت مسئله مورد نظر توجه داشت، تا اگر واجد ارزش و اهميت كافي نيست براي آن انرژي و وقت و بودجة انساني بدون جهت تلف نگردد.» (نبوي،(1371)/ ص: 66)
ضرورت و اهميت هر تحقيقي به فوايد نظري و عملي آن بر ميگردد يعني بايد از يك طرف به غنا و پيشرفت تفكر مربوط باشد و از طرف ديگر به شناخت واقعيتها و بهبود وضع موجود كمك كند.
الف- ضرورت نظري پژوهش:
در پاسخيابي پيرامون اهميت موضوع تحقيق حاضر بايد توجه داشت كه از دوران قديم نيز بسياري از افراد سعي در برقراري رابطه انسان و جامعه داشتهاند اين امر در دنياي امروز ضرورت بيشتري يافته است زيرا پيشرفتهاي بسيار سريع ابزارهاي زندگي انساني بدون در نظر گرفتن عواقب آن موجب شخصي شدن هر چه بيشتر زندگي انسانها شده و انسانها را از هم دور كرده است.
اين مسئله در كشورهاي جهان سوم نظير جامعة ايران به نحو بارزي خود را نشان داده است چرا كه جامعه ايراني از يك سو درگير سنتهاي انعطافناپذير و از طرف ديگر گرايش به پيشرفت دارد. مشكل مذكور به راحتي ميتواند انگيزة تنهايي، طرد وحاشيه شدن اعضاي جامعه را فراهم آورد. از آن جايي كه هر فرد يك جزء از نظام اجتماعي است و همانطور كه اگر در بخشي از ارگانيسم يك فرد بيماري پديد آيد سراسر ارگانيسم را بيماري فرا ميگيرد و نه تنها همان قسمت را، بنابراين اگر يك فرد كه جزئي از نظام اجتماعي ميباشد و براي برقراري اين نظام تلاش كرده و در اين راه دچار مشكل جسمي شده است، ناچار به كنارهگيري از جامعه خويش گردد احتمال وقوع اين امر براي سايرين نيز ميرود.
با توجه به رابطه تنگاتنگ فرد و جامعه، همچنين موقعيت خاص اجتماعي كشورمان، لزوم انجام تحقيقات گسترده در كشورما، بيش از ساير كشورها مي باشد و اين در حالي است كه پژوهشهاي بنيادي در اين زمينه به منظور شكل گيري تئوري هاي قابل دفاع، صورت نگرفته و يا تحقيقات در سطح بسيار محدودي بوده است. لذا، ضعف در تئوري ها و وجود خلاهاي بارز در چارچوب نظري اين پديده در جامعه ما، لزوم انجام پژوهشهايي از اين دست را بيش از پيش آشكار مي نمايد.
ب- ضرورت كاربردي پژوهش:
پژوهش حاضر از طرفي در پي شناخت مشكلات جانبازان ميباشد زيرا اين افراد نبايد بدليل مشكلات جسمي در حاشيه قرار گيرند. آنان نه تنها داراي لياقت انساني و نيازمند دوستداشتن و محبت كردن ميباشند بلكه بايد افراد جامعه به جانبازان بيشتر بپردازند ، زيرا آنان نيازمند ترحم نيستند، بلكه بايد از ظرفيتهاي باقي مانده ايشان حداكثر استفاده براي پيشرفت كشور به عمل آيد و در كنار ديگر افراد جامعه فعالانه در كارها مشاركت كنند در اين راستا هر گونه برنامهريزي ضرورت دارد تا تواناييهاي جانبازان توسط دولت مورد حمايت قرار گيرد. چرا كه به نظر ميرسد عليرغم توجه لفظي به مسئله جانبازي ديدگاه علمي از ضعف فراواني برخوردار است.
لذا به دلايل ذكر شده، موضوع پيري اجتماعي براي اين رسالة تحصيلي انتخاب گرديد.
اميد است كه در ساية استعانت حضرت حق، مجموعة حاضر با همة نواقصي كه در بر دارد قادر باشد گوشهاي از ابهامات موجود در چنين بحثي را براي خوانندگان بر طرف سازد و نتايج اين تحقيق منبعي براي مراكز علمي قرار گيرد، هم چنين نقطهاي براي آغاز تلاش در جهت رفع تبعيضها و اعطاي فرصتهاي برابر به انسانها باشد.
فرضيات تحقيق
معادل لاتيني فرضيه[6] از ريشة يوناني به معناي فرض و حدس گرفته شده است. در فارسي معادلهايي چون شرط و فرض يافته است. به طول كلي فرضيه پرسشي است جهت يافته كه انسان در برابر يك امر واقع كه از قبل برگزيده شده است مطرح ميسازد. خواه به منظور بررسي اين امر كه آيا قوانين شناخته شده در مورد آنها قابل اعمال هستند يا خير، خواه جهت دستيابي به قوانيني تازه، روابطي نو و يا پيشنهاد تجربههاي جديد.
به طور كلي در تحقيقات علي، ميداني، اسنادي و …نقش فرضيه انكارناپذير است و بايد فرضيه را به حق موتور تحقيق دانست. تمامي فرايند تحقيق براي اثبات و يا رد فرضيه صورت ميگيرد. هم اثبات و هم رد فرضيه حائز اهميت است و نبايد صرفاً به اثبات فرضيه توجه داشت. (اتسلندر،(1371)/ ص: 27)
فرضيهها به اشكال متفاوت رشد مييابند و در همه آنها يك اصل مشترك است و آن اينكه فرضيه در هر صورت و شكلي كه باشد رابطهاي است حدسي يا فرضي كه موقتاً محققين بين دو يا چند متغير پيشبيني ميكنند تا بعدا اين رابطهها را به يك محك تجربه بزنند و اگر تاييد شد آن را در قالب علمي و يا تجربي بيان كنند و از تعميم وجوه مشترك فرضيههاي تاييد شده به يك تئوري علمي برسند.
منابع اخذ فرضيات در مطالعات تجربي متعدد و متنوع است كه عبارتند از:
الف- تجارب شخصي محقق
ب- تئوريها و نظريات مرتبط
ج- استفاده از تحقيقات پيشين.
د- فرهنگ (كاشاني/ ص : 34)
بر خلاف پديدههاي طبيعي، پديدههاي اجتماعي تابع يك علت نيستند و در پي شناخت هر واقعيت اجتماعي و چگونگي شكلگيري آن بايد بدنبال فهم سببهاي متعدد برآمد. به سخن ديگر پديدههاي اجتماعي (چند سبب) هستند. اصولاً يك بررسي جامعهشناختي هميشه به كمك تعدادي متغير به شرح مجموعهاي از عناصر يا واحدهاي مشابه ميپردازد. (بودون،(1369)/ ص: 78).
آنچه مهم است ارائه فرضياتي با ريشههاي نيرومند است كه اگر ممكن گردد حركت تحقيق در مسير راست گونه بوده و از دقت علمي كافي برخوردار شود.
فرضيات تحقيق حاضر در قالب گروه فرضيات به شكل تركيبي و چند متغيره ارائه شده است.
گروه نخست فرضيات:
- به نظر ميرسد بين برخي از خصوصيات زمينهاي از قبيل: سن، تحصيلات، تأهل و تعداد فرزندان، تعداد سالهاي خدمت در جبهه و درصد جانبازي با پيري اجتماعي جانبازان رابطه وجود داشته باشد.
گروه دوم فرضيات:
- به نظر ميرسد بين برخي از خصوصيات اقتصادي از قبيل: درآمد، وضعيت مسكن، وضعيت شغلي، اشتغال به كار همسر، امتيازات و مزايا، دريافت كمك مالي و امكانات قبل يا هنگام جنگ با پيري اجتماعي جانبازان رابطه وجود داشته باشد.
گروه سوم فرضيات:
- به نظر ميرسد بين برخي از خصوصيات اجتماعي از قبيل: مقبوليت از طرف مردم، قضاوت از طرف جامعه، مشاركت سياسي و حزبي، ارزشهاي جبهه و جنگ، نوع حضور در جبهه و آشنايي با افرادي ذي نفوذ در سازمان ها و ارگان هاي مختلف با پيري اجتماعي جانبازان رابطه وجود داشته باشد.
گروه چهارم فرضيات:
- به نظر ميرسد بين برخي از خصوصيات فكري و روان شناختي از قبيل: ساعات تنهايي و اعتقادات مذهبي با پيري اجتماعي جانبازان رابطه وجود داشته باشد.
محدودة مطالعاتي پژوهش
بررسيهايي كه در ارتباط با موضوع ميباشند از دو بعد نظري و ميداني قابل تأمل است ولي با توجه به اهداف مطالعاتي به ناچار بايد بعضي از عوامل و شرايط را در حوزة مطالعاتي جاي داد.
بر اين اساس پديدههاي اجتماعي با توجه به ويژگيهاي خاص خود و از طرف ديگر با توجه به وسعت و پيچيدگي دنياي انساني و انبوه اطلاعات، محدودة مطالعاتي متناسب با خود را طلب ميكنند تا از زاويهاي خاص به تبيين واقعيت بپردازند در اين پژوهش به جهت وضعيت خاص پديده مورد نظر از تركيب دو روش عمده در علوم اجتماعي استفاده شده است. در بخش نخست كار به لحاظ نظري سعي در جمعآوري اطلاعات مرتبط با موضوع كرديم.
اين تحقيق سعي نموده است كه موقعيت اين پديده را از زواياي ديد و نظريات و ديدگاه هاي جامعهشناختي مورد بررسي قرار دهد و از آنجايي كه به موضوع پيري اجتماعي در نظريات و تئوري هاي جامعهشناختي جايگاه كمرنگي تعلق يافته و پيرامون مسائل جانبازان ديدگاههاي مبسوطي ارائه نشده است به ناگزير جهت تكميل مباحث از تئوري ها و مباحث و نظريات روان شناختي نيز استفاده كرديم. در عين اينكه مفهوم جامعة مورد نظر نيز ما را به يك بحث روان شناختي ميكشاند. بنابراين تحقيق حاضر به تحليل تئوري نظريههاي جامعه شناسي و روان شناسي توأماً نيازمند است. از آن جايي كه با موضوع بديع و تازهاي روبرو بوديم بدست آوردن برخي مطالب از محدودة مطالعاتي منابع مذكور خارج بود. بدين جهت براي تكميل اطلاعات خصوصاً در بخش آمار ناگزير به مراكز مربوطه مراجعه نموديم.
در بخش دوم كار با استناد به روش پيمايشي جهت جمعآوري اطلاعات به مراكز نگهداري و و مراقبت از جانبازان مراجعه نموديم و در عين استفاده از پرسشنامه به عنوان ابزار اندازهگيري از پيشتعيين شده، با توجه به شرايط محيطي، لازم مينمود تا از مصاحبه نيز جهت تكميل اطلاعات بهره گيريم. كه در انتها اطلاعات بدست آمده جهت توصيف سيماي جمعيت نمونه با توجه به فرضيات تحقيق به صورت جداگانهاي مورد بررسي قرار گرفت.
مقدمه:
مسائل اجتماعي به علت تنوع جوامع و تعدد تمايلات، خواستهها، ارزشها و باورها در جوامع مختلف، نسبي هستند و بر حسب زمان و مكان و عوامل گوناگون ديگر، تغيير ميكنند. با اين حال داراي وجوه اشتراكي نيز ميباشند كه نتايج تحقيقات پيرامون آنها، از تحقيق قبلي به محقق بعدي ياري رسان خواهد بود. اگر تحقيق حاضر در ساخت فرضيات و روش مطالعه موفق به استفاده بهينه از بررسيهاي قبلي گردد، خود مبنايي براي پژوهشهاي آينده در مورد موضوعات مشابه خواهد شد.بنابراين اگر در جمعآوري و يا استفاده از نظريهها و تحقيقات گذشته فاقد زيرساخت تئوريكي مناسبي باشد نه تنها به نتايج اشتباهي ميرسيم بلكه موجبات گمراهي پژوهش گران بعدي را نيز فراهم كرده ايم. از اين جهت است كه در گردآوري اطلاعات اين بخش بايد به دقت به واكاوي تئوريها و تحقيقات قبلي پرداخت.
در اين فصل قصد بر آن است ادبيات مسئله مورد بررسي قرار گيرد. بدين منظور در ابتدا به تعريف پيري اجتماعي مي پردازيم و در رابطه با موضوع تحقيق عوامل و آثار و تبعات پيري اجتماعي را مطرح مي نماييم.
هدف اساسي اين فصل بررسي برخي از نظريات و ديدگاههاي جامعهشناختي و روانشناختي موثر درتبيين با پيري اجتماعي ميباشد. كه از بين آنها يك نظريه به عنوان چارچوب نظري مدل مطالعاتي انتخاب ميشود.
هم چنين ديدگاه حاكم در اسلام در رابطه با موضوع تدوين ميگردد. سپس مباحثي پيرامون جانبازان شرح داده شده است. در عين حال براي روشنتر شدن موضوع مورد بررسي به راهكارهاي حكومتي براي جلوگيري از پيري اجتماعي، هم چنين راهكارهايي كه ساير كشورها در رابطه با عدم پيري اجتماعي بازماندگان جنگ خويش ارائه دادهاند، ميپردازيم.
پيري اجتماعي از ابعاد و زواياي مختلف
پيري چيست؟ شايد ظاهراً به نظر برسد كه پيري مفهومي روشن و واضح است و تعريف كردن آن امري ساده ميباشد. علت اين تصور آن است كه ما در افتراق افراد پير از جوان مشكلي نداريم و به آساني اين دو گروه را از هم جدا ميكنيم (ميردامادي،(1378)/ ص: 27) و تصوري كه شايد هنوز هم بسياري از ما از افراد سالمند در ذهن داريم، موجودي فرتوت، ضعيف، بيمار و فاقد توانايي است كه در زندگي انتظار چيزي جز مرگ را ندارد. (بررسي مسائل سالمندي در ايران و جهان،(1381)/ صص: 4-3)
از نظر دايره المعارف ورلدبوگ پيري معمولاً اصطلاحي است كه به آخرين دورة زندگي اطلاق ميشود اما به دو دليل عمده و محكم، پيري را نميتوانيم درست و صحيح، معين و مشخص كنيم: دليل نخست اين است كه حادثه و جريان فعل و انفعال پيري در ميان افراد كاملاً مختلف است مثلاً يك شخص سالمند و سالخورده ممكن است تن و بدن قويتر و سالمتر و نيز مغز فعال تر از فرد جوان هم سن خود داشته باشد (عشقپور،(1374)/ ص: 18)
بدين ترتيب در دورة موسوم به پيري- دورهاي كه به آساني يك سوم زندگي ما را تشكيل ميدهد- به راحتي ميتوان دو گروه اشخاص مسن تشخيص داد: پيران جوان و پيرام واقعي (بريان- روبرت ج،(1365)/ ص: 21)
دليل دوم آن است كه در بعضي از جامعه ها ممكن است سن و سالي را پير در نظر بگيرند در صورتي كه امكان دارد همان سن را در جوامع ديگر جوان به حساب بياورند. (عشقپور،(1370) /ص: 18) تازهترين دانش امروزي، اين است كه افراد بشر به روشهاي بسيار مختلف و گستردهاي پير ميشوند، اگرچه مردم متولد ميشوند، بزرگ ميشوند و ميميرند و در جامعه فراصنعتي غالباً قبل از مرگ دوره پيري خود را سپري ميكنند، اما سالمندي يك الگوي واحد اجتماعي، روانشناختي يا زيستي ندارد. و اشخاص از اين نظر متفاوت اند. (استورانت- آر. واندس بوس،(1373)/ص: 212) پيري شناسي[7] يعني علمي كه در باب فرآيند پيري تحقيق مينمايد، هنوز علمي است كه مرحله جنيني خود را ميگذراند. و پيري نيز چون يك لغت كلي است ميتواند از نظر فيزيولوژيك، رفتاري، اجتماعي، زماني و …تعريف شود. (ميردامادي،(1378)/ صص: 28-27)
در جهت شناخت پديده پيري اجتماعي با استفاده از واقعيتهاي موجود تعريفهايي مربوط به پيري در حوزههاي قانوني، اجتماعي، رواني و …بيان خواهيم كرد. كه با استناد به اين تعاريف سعي در تشريح و تعريف ابعاد پيري اجتماعي شده است
الف- زيستشناسي و پيري اجتماعي
از نظر زيستشناسي پيري مرحلهاي است طبيعي و پيشپاياني در ادامه روند تولد و مرگ (بررسي مسائل سالمندي در ايران و جهان،(1381)/ ص: 74) كه در اثر تغييرات ساختماني و عملي به وجود ميآيد ودر يك موجود زنده از زمان بلوغ به طور پيش رونده رخ ميدهد و درنتيجه قدرت حيات را كاهش ميدهد. در اين تعريف از پيري اين نكته مستتر است كه احتمال مرگ موجود زنده بعد از بلوغ با زياد شدن سن افزايش مييابد (ميردامادي،(1378)/ ص: 54)
سالمندي را ميتوان مرحلهاي از سير طبيعي زندگي انسان انگاشت. فرآيندي كه براي همه افراد بشر پيش ميآيد و از آن گريزي نيست. (موسوي- قدسي،(1379)/ ص: 131) اين تغييرات زيستشناختي مشترك براي تمام موجودات زنده است. بنابراين پيري به عنوان يك پديده زيستشناختي طبيعي و ناگزير به شمار ميآيد. در اين دوران بدن انسان، دستخوش تغييرات سوخت و سازي، ذهني و عاطفي ميشود. در واقع اين تغييرات نه بيماري هستند و نه نتيجه بيماري، آنها تغييرات طبيعي هستند كه از سالمندي ناشي ميشود. اين تغييرات بيماري نيستند اما آنها عملكرد كامل افراد را محدود مينمايند. از آن جا كه سالمندي يك فرآيند مداوم در طول زندگي انسان است، اين سؤال مطرح ميشود كه چه زماني يك فرد، سالمند يا پير تلقي ميشود. تفاوتهاي فردي در اين زمينه وجود دارد، در واقع سن تقويمي، شاخص سالمندي زيستشناختي نيست، در حقيقت ممكن شخصي به سن 95 سالگي برسد و كاملاً سالم و فعال باشد در حالي كه فردي ديگر در سن جواني زندگي طبيعي نداشته باشد. در عين حال ميتوان جمعيت سالمند را به سه گروه تقسيم كرد: 1- سالمندان جوان 2- سالمندان پير 3- كهنسالان.( موسوي- قدسي،(1379)/ ص: 20-19) بدين ترتيب كهولت يكي از آخرين پلههاي مرحلة پيري است. (عشقپور،(1370)/ ص: 15) و سالمندي يك فرآيند تحول تدريجي است كه با گذشت زمان صورت ميگيرد. اين روند داراي جنبههاي مثبت ومنفي بوده و پويايي فرآيندهاي زيستي، ادارك، رشد، تكامل و بلوغ را در بر ميگيرد. يعني اين كه سالمندي در طول زندگي ادامه دارد.
استرهلز (1962) چهار پيشنهاد در رابطه با پيري ارائه داده است:
1- پيري يك پديده عمومي است.،يعني در تمام موجودات زنده رخ ميدهد.
2- پيري تدريجي است يعني يك روند مستمر است كه از ابتداي رشد صورت ميگيرد.
3- پيري در هر موجودي ذاتي هست.
4- پيري فساد تدريجي است.
و تنها پيشنهاد آخر ميتواند سبب تشخيص پيري از مراحل بلوغ در ارتباط با سن شود هم چنين در مطالعه پيري يك فرد، تغيير رو به زوال در نظر گرفته ميشود. (ديويس،(1371)/ ص: 29)
بنابر آنچه در مطلب فوق ذكر شد:
در تعريف زيستشناسي، پيري به عنوان مرحلهاي از چرخه زندگي بيان شده است كه در آن تغيير كاركردهاي فيزيولوژيكي همراه با افزايش سن صورت ميگيرد. از اين منظر پيري فرايندي است كه براي همه افراد بشر پيش ميآيد و عملكرد و تواناييهاي افراد را كاهش ميدهد. به علاوه داراي جنبههاي گوناگون اعم از مثبت و منفي ميباشد ولي در عين حال در پيري ما به غير از تغييرات جسماني با عواملي كه از محيط اجتماعي ناشي ميشود نيز مواجه ايم. بدين صورت كه پيري اجتماعي مرحلهاي است كه در زندگي بعضي از افراد بشر به صورت غيرطبيعي و ناگهاني بروز مينمايد و لزوماً با افزايش سن همراه نميباشد. و تنها وجه مشترك بين پيري زيستشناسي و پيري اجتماعي محدود شدن تواناييهاي افراد و پذيرش نقشهاي اجتماعي و عزلت گزيني اجتماعي ميباشد.
ب- پزشكي و پيري اجتماعي
از نگاه پزشكي، پيري عبارت است از فرسودگي عضو يا مجموعهاي از اعضاء بدن در اثر كار به مرور زمان كه نتيجة آن كم شدن نيروي فعاليتهاي عملي اين اعضاء و ظرفيت حياتي انسان است. (بررسي مسائل سالمندي در ايران و جهان،(1381)/ ص: 74). ازديدگاه پزشكي، پيري به منزلة افت جسمي و از بين رفتن سلولها و ماهيچههاست . (احدي و جمهري،(1378)/ ص: 74) و اين طور به نظر ميرسد كه سالخوردگي درارگانيسم با مرگ بعضي از سلولها يا عدم كارايي مناسب آنها آغاز ميگردد. (مجموعه مقالات سالمندي،(1379)، ج اول/ ص: 44) بر اين اساس كلمه پير شدن معمولاً تصور تغييرات بدني ناگواري را بر ميانگيزد: افت نيروها، كاهش هماهنگي و تسلط بر بدن، اختلال در سلامتي (بريان- روبرت ج،(1365)/ ص: 24) كاهش كاركردهاي حسي و حركتي و بيشتر مستعد شدن براي بيماري. (استورانت و آر. واندس بوس،(1373)/ ص: 70) درگردهمايي جمعيت پيشرفت علوم آمريكا، كه در سال 1974 برگزار شد در مورد «علل پير شدن» چهار نظريه و ارائه و با هم ديگر مقايسه شد. اين علل عبارتند از: 1- اختلال در كنش دستگاه ايمني بدن 2- مكانيسم هاي پير شدن سلولي 3- اختلال در دستگاه غدد مترشحه داخلي 4- عوامل توارثي. غير از اين چهار نظريه كه به تكامل بدني مربوط ميشوند ما دو نظريه ديگر را ارائه ميدهيم: 5- نظريه فرسودگي و 6- نظريه مواد زايد (بريان- روبرت ج،(1365)/ص: 140) همچنين در مورد تحول روندهاي پيري، نظريهاي تحت عنوان بارژنتيكي وجود دارد . ادني وگيل و سپس سوكال پيشنهاد كردند كه پيري نتيجه اي از بروز تجمع جهش هاي نامناسب و تركيب مجدد آنها در اواخر چرخة زندگي است. اثرات مخرب چنين بار ژنتيكي بايد كمترين اثر را در اوايل زندگي موجود داشته باشد. اما احتمالاً به بيهودگي در اواخر چرخة زندگي منجر ميشود (ديويس،(1371)/ صص: 27-26) از تعاريف متعدد و متاخر درباره پيري و گذر عمر توسط دانشمندان و نويسندگان چنين استنباط ميشود كه پيري عبارت است از پشت سر گذاشتن 60-50 سال سن و بهار زندگي و سفيد كردن موها و خم شدن قامت و سنگين شدن گوشها و كم سو شدن چشمها و بالاخره داشتن فراموشي و در مجموع باطل شمردن و بيثمر دانستن افراد ميباشد. در عين حال كارشناسان پيري درماني عقيده دارند بر خلاف مطلب بالا پيري عبارت است از مرگ حيات جنسي و روحي يا پيري عبارت است از قبول كردن مرگ تدريجي. (شقاقي،(1370)/ ص: 106) در عين حال دو عقيده متناوب به طور جامع دربارة علت پيري وجود دارد. اول، آنكه پيري در نتيجة مقداري فساد تدريجي برنامهريزي شدة مربوط به زمان موجود زنده است، و دوم آنكه پيري نتيجة آسيب تصادفي به ساختارهاي ياختهاي است كه در نهايت سبب بينظمي بافتها ميشود (ديوس،(1371)/ ص: 46)
آنچه كه واضح است، پيري مرحله وحادث بطئي وتدريجي از عمر است كه در آن همه قدرت و نيروي استعداد و كمال انسان دستخوش تحول و تغييرات فاحش ميشود. در عين حال پيري شامل كاهش و ضعف و رو به زوال گذاشتن حجم يا قدرت قواي بدني و حواس و استعداد تفكر و درك انسان است. با شروع پيري تمام حواس بدن انسان يكي يكي ضعيف شده و كاهش و سستي از خود نشان ميدهند خيليها گمان ميكنند كه با زياد شدن سن، شخص قابليت ياد گرفتن و حافظه به ياد آوردن را از دست ميدهد و نيز نميتواند تصميم بگيرد اما جز اينكه بيماري يا زخم به مغز صدمه و زيان برساند، يك شخص پير سالم و تندرست كه از لحاظ جسم و مغز فعال ميماند شايد از نقص و كاهش استعداد مغزي زياد رنج نبرد. و اين حالات بيشتر مخصوص دوران كهولت و بسيار سالخوردگي و پيري است. زيرا كهولت كه در اصل به معني سستي و تنبلي است وقتي بروز ميكند كه پيري سبب سستي و ضعف و ناتواني اعضا و اختلال حافظه و معايب و نواقص ديگري در مغز ميشود و كهولت ممكن است در برخي از اشخاص ديرتر از برخي ديگر بروز كند. (عشقپور،(1370)/ ص: 15-12)
نتيجه آنكه:
بيشتر مردم فرايند پيري را بر حسب ظاهر تغيير يافته، كاهش توانايي فيزيكي و افزايش بروز بيماري ميسنجند. بررسي واقعي و معقول اين امر از ديد آنان بر سفيدي و نازك شدن مو، چروكيدگي پوست، خميدگي و حركات آرام وناهنجار ميباشد. از نگاه پزشكي بررسي پيري همان فرسودگي اعضاء بدن در اثر كار و به مرور زمان ميباشد كه باعث اختلال در سلامتي فرد ميشود و وي را مستعد براي هر گونه بيماري ميكند. و فرد بر اثر اين روند، احساس وابستگي ميكند. در بررسي سالمندي طبيعي و فرق آن با پيري اجتماعي بايد گفت: پيري طبيعي همان تغييرات سلولي است كه عواملي نظري تغذيه، استرس و …بر آن اثرگذار است مجموعه عوامل ذكر شده معيارهاي تعيين شدهاي است كه ميتواند در پيري هر فرد به كار رود. در حاليكه پيري اجتماعي از معيارهاي فوق تأثير كمتري ميپذيرد و افرادي مستعد پيري اجتماعي ميباشند كه امكان هماهنگي بين وضعيت خويش و جامعه در آنها وجود ندارد. اين عدم تطابق سبب سرخوردگي پيران اجتماع ميشود از اين رو تنها نميتوان به ظاهر تغيير يافته افراد در رابطه با پيري بسنده كرد ، بدين جهت كه پيران اجتماع مشخصه بارزي براي شناسايي ندارند با اين حال نميتوان وجوه اشتراك پيري طبيعي و پيري اجتماعي را انكار كرد. چرا كه عكسالعملهاي فرد در پيري اجتماعي تشابه زيادي به بازتابهاي فرد در پيري طبيعي دارد اعم از احساس وابستگي، سرخوردگي، بيهودگي وتنهايي.