توضیح :
این مقاله دارای فرمت word میباشد.
موضوع: پژوهش آشنایی با حقوق شهروندی
فهرست:
مفهوم شهروندي
مفهوم شهروند
شهر و كلان شهر
حقوق شهروندي
شهروندي و جامعه مدني
نظريات كلاسيك
تئوريهاي تقويت كننده مفهوم حقوق شهروندي
مفهوم شهروندي
شهروندي ايدهاي است كه در اروپاي غربي زاده شده و در قرن شانزدهم همزمان با فراگير شدنش انتشار يافته است اين موضوع يكي از فرايندهاي جامعه مدرن است و در عرف جامعهشناسي داراي مرزهاي تعريفي خاصي است كه عموما برخاسته از نگرش عقلاني نسبت به قانون و حقوق افراد، در جامعه است. شهروندي از جمله مفهومهايي است كه در هر محيطي عمل ميكند اما به شرطي كه امكاناتي كه همراه شده و به آن تشخيص و وجود بخشيده است براي آن محيط تعريف شود. شهروندي را ميتوان از دو ديدگاه يا دو برداشت متفاوت مورد بررسي قرار داد كه يكي ويژه بينشهاي اصالت فردي در جامعههاي مدني است و ديگري بيشتر به جامعههايي تعلق دارد كه به نوعي داراي بينشهاي جمعگرايانه هستند.
مفهوم شهروندي به عنوان منزلت اجتماعي در نگرش به جامعه مدني تلقي ميشودكه به موجب آن، شرايط برخورداري فرد را از حقوق وقدرت فراهم ميكند (بر اساس و پيمان حقوق مدني و سياسي و ميثاق حقوق اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي مندرج در اسناد بينالمللي حقوق بشر) و اين حقوق عبارتند از:
1- حقوق مدني، شامل آزادي بيان و برابري در مقابل قانون
2- حقوق سياسي، شامل حق راي دادن و ايجاد تشكل سياسي و صنفي
3- حقوق اقتصادي، در برگيرنده رفاه اقتصادي و تامين اجتماعي است كه براي نخستين بار در 1949 بوسيله «مارشال» در لندن طي رسالهاي به عنوان شهروندي و طبقه اجتماعي تبيين گرديده است.
ايده شهروندي چنان كه گفته شد پيشينيه طولاني دارد و از قرن نوزدهم به بعد، به ويژه پس از جنگ جهاني اول بوسيله حكيمان و فيلسوفان آلماني و فرانسوي، رونق بيشتري يافته و پس از جنگ جهاني دوم گسترش پيدا كرده است.
همه آناني كه درباره جامعه مدني بحث نمودهاند به نوعي ناظر به حضور شهروند بودهاند اما فردگرايان به شهروند تشخّص بيشتري نسبت به جمعگرايان دادهاند.
- «دوركيم» فرد را در جمع و جمع را در فرد، تبلور يافته ميديد و ماركسيستها، نيز دولت
را حاصل اراده افراد در جمع ميدانستهاند و بدين گونه آنان به نوعي منزلتي اجتماعي براي شهروندان قائل هستند.
- «لوئيزورث» شخصيت شهروندان را شكل يافته از طريق گروههاي ارادي، با اهداف اقتصادي، سياسي، تربيتي، مذهبي، تفريحي و فرهنگي ميداند ولي همه اينها را به كمك پايگاههاي جمعي كه در مجموع، سازمان اجتماعي را ميسازند موثر در سازگاري و يگانگي شخصيت افراد عضو آنها دانسته و معتقد است كه آنان بدين طريق به نيازهاي دست پيدا ميكنند.