توضیح :
مقاله مکتب اسلام در مورد علم اقتصاد
فهرست:
مقدمه
نگاهى به مفهوم اقتصاد:
نگاهى به مفهوم اقتصاد در مكتب اسلامى
علم اقتصاد و مكتب اسلام
فرق مکتب اقتصادی و قانون مدنی
تفاوتهاى مکتب اقتصادى و علم اقتصاد
علم اقتصاد از ديدگاه مكتب اسلام
راههای دستيابی به مکتب اقتصادی
چارچوب كلي اقتصاد اسلامي از ديدگاه مكتب اسلامي
اصل مالکيت مزدوج
اصل عدالت اجتماعی
ويژگيهای مکتب اقتصادی اسلام
مقدمه
با توجه به جامعيت دين اسلام و اينکه اسلام در تمام زمينهها حرفِ برای گفتن دارد و پيرامون جامعه انسانی از لحاظ اعتقادی، عبادی، فرهنگی، تربيتی، اجتماعی، سياسی و اقتصادی مکتبی خاص ارائه کرده است که مشتمل بر راهنماييها و راهکارهای اساسی برای ايجاد "مدينه فاضله" و نيل به "سعادت دنيايی و اخروی" میباشد. بر مبنای همين نگرش است که اساس و مفاهيم بنيادين مکاتب کلامی، اخلاقی، سياسی و اقتصادی اسلام از زبان شارع (خداوند و پيامبر «ص») در منابع و متون دينی ما به نحو برجسته و راهگشا وجود دارند. در طول تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، دانشمندان و برجستهگان مسلمان، اين مکاتب را سر و سامان داده و آن را به صورت تخصصی بر پايه مفاهيم بنيادين دينی، تنظيم و تدوين کردهاند.
يکی از چهرههای شاخص و متفکر مسلمان که در زمينه مکاتب اسلامی از جمله مکتب اقتصادی اسلام فرضيههای مختلف را بررسی، تحليل و نظريه خويش را که مقتبس از منابع غنی اسلام بود، مطرح ساخت؛ شهيد آيت الله سيد محمد باقر صدر بود. وی صاحب نظر دقيق و دانشمند متبحر در ابعاد مختلف علمی (در زمينههای فقهی، اصولی، فلسفی و اقتصادی) بود. ايشان را میتوان جزء اولين کسانی شمرد که در ميان دانشمندان مسلمان در زمينه اقتصاد، مکتب اقتصادی و نظام اقتصادی اسلام به صورت مدوّن و منظّم اظهار نظر نمود و در اين زمينه کتابهای ارزشمندی از جمله « اقتصادنا » را نوشت و همچنين در مورد بانکداری بدون ربا که در کشورهای اسلامی مشکل اساسی از منظر سياستهای کلان «تجهيز و تخصيص» منابع پولی شمرده شده و میشود، کتاب « البنک اللاربوی فی الاسلام » [1] را به رشته تحرير در آورد که در زمان خود کاری ابتکاری و ارزشمند در جهان اسلام محسوب میشد و « قوانين که در زمينه بانکداری بدون ربا در چند سال اخير در برخی کشورهای اسلامی تدوين شده اند از افکار و خطوط کلی که ايشان مطرح کرده است؛ متأثر میباشند ». [2]
نگاهى به مفهوم اقتصاد:
»بر مىگردد كه تركيبى است از Eco ] »به معنى منزل و Nom ] »به معنى قانون. بنابراين معنى سنتى Oikonomike ] »و يا Economie ] »تدبير منزل (2) بوده است. اين معنى در شرق و غرب كم و بيش به همين ترتيب مورد استفاده داشته است.
اصطلاح فرانسوى Oeconomie ] »و يا Economie ] »مفهوم وسيعتر مديريت را نيز در برگرفته و با تركيب واژه «سياسى» (3) معناى اداره امور عمومى و يا مديريت امور دولت را مورد نظر داشته است.
فيزيوكراتها از اين مفهوم معانى مديريت، نظم و قوانين طبيعى را منظور مىداشتند و در زمان آنها مباحث ماهيت ثروت، توليد مجدد و توزيع را نيز دربر مىگرفت. و بنا به گفته «گرونوگن» (4) از دهه 1770 «ورى» (5) اصطلاح علم را به آن افزود و براى توليد و توزيع ثروت در زمينه اداره منابع كشور مورد استفاده قرار داد. او مدعى است كه مفاهيم خست (6) و صرفه جويى (7) و مديريت مالى دقيق خانوارها و ساير سازمانها نيز از همين مفهوم لاتين واژه اقتصاد اقتباس شده و در قرن 18 همزمان با تعميم يافتن اصطلاح «مديريت دولتى» (8) رواج بيشترى يافته است.
«آدام اسميت» اقتصاد سياسى را پژوهش در زمينه ماهيت و علل ثروت ملل و يا همان گونه كه فيزيوكراتها در ابتدا اظهار مىداشتند دانش مربوط به ماهيت ثروت، باز توليد، توزيع و مصرف آن مىدانستند. در اواخر قرن 18 بود كه واژه اقتصاد (9) و يا علم اقتصاد جانشين واژه اقتصاد سياسى گرديد و تجديد حياتش كه عمدتا در طول دهه 1760 شكل گرفته بود، معناى اقتصاد را سبتبه بيشتر كاربردهاى سنتى آن تغيير داد هر چند برخى همچون «گرونوگن» اعتقاد دارند كه نه اقتصاد سياسى و نه مترادف جديد آن Economics ] »معناى دقيقى ندارند.
شايد اولين تعريف نزديكتر به آنچه امروز مصطلح است تعريف «رابينز» (10) باشد كه اقتصاد را به صورت علمى تعريف مىكند كه رفتار انسان را به صورت رابطه بين خواستههاى نامحدود و امكانات توليد محدود با داشتن موارد استفاده متعدد مورد مطالعه قرار مىدهد. «رابينز» با اين تعريف به فكر ايجاد علم اقتصاد به صورت علمى نظرى و اثباتى بود و ترجيح مىداد تا واژه «اقتصاد سياسى» را در رابطه با موضوعاتى از قبيل انحصار، حمايت، برنامه گذارى و سياستهاى دولت مورد استفاده قرار دهد.