جهت استفاده بهتر از گوگل کروم استفاده نمایید.
به نام خدا
مقاله : نقاشی دوران معاصر
این مقاله با فرمت word و آماده پرینت می باشد
فهرست:
طبيعت در نقاشي معاصر
نقاشي در دوران انقلاب
طبيعت در نقاشي معاصر
از گذشتههاي دور، در نگارگري ايران، شكلهاي مسطحنما، گاه ساده شده وگاه با پيچ و خمهاي مبالغهآميز و نمادين از كوهها، جويبارها، درختان و گلها ودر همه حال به دور از بازنمايي، در پسزمينه نقاشيهايي با موضوعات ادبي و شاعرانه،ديني، اساطيري و يادبودي و غيره، سابقه داشته است. تنها در اواخر قاجار منظرههاييايراني در آبرنگهاي «محمودخان صبا» و آثار اوليه «كمالالملك» غفاري مشاهده شد. ولي آنچه بهنام هنر نقاشي جديد، توسط كمالالملك و شاگردانش از روش آكادميك ياواقعگرايي اروپايي تقليد شد و به ايران آمد، حركتي اجتنابناپذير بود. به هر حالنقاشي ايراني ارتباط خويش را با سنتهاي نگارگري گذشتهي خود قطع كرد و به شناختطبيعت، بُعدنمايي در آن، تاثيرات جوّ بر رنگها و بهرهجويي از خاصيت توصيفي وتشبيهي نور و رنگ پرداخت. پس از پايان جنگ جهاني دوم و سفر برخي از نقاشان جوان آنروزگار به اروپا و آموختن شيوههاي امپرسيونيستي و پست امپرسيونيستي، تعداد قابلتوجهي از نقاشان معاصر، سه پايههاي خويش را از آتليهها بيرون آورده و در دامنطبيعت، پر شورانه به نقاشي با ميثاقهاي مكاتب مذكور پرداختند.
از آنجايي كه بالاخص در روشهاي پست امپرسيونيسم و برخي شاخههاي نقاشي نوينغرب مانند اكسپرسيونيسم و فوويسم تاثيرهاي عميقي از نقاشي منظرهي ژاپن و شرق دور،نهادينه شده بود، در آثار نقاشان ايراني نيز، اگر چه با حدود نيم قرن تاخير، به هرحال توجه به ارزشهاي تصويري و بيان تجسمي متاثر از نمودگذاري بصري و ساختارهايمبتني بر طبيعت ولي مستقل از آن رواج يافت. پيشرواني نظير محمود جواديپور، حبيبمحمدي، سهراب سپهري، حسين محجوبي، ابوالقاسم سعيدي و ناصر عصّار و آثار متاخرترِحسين كاظمي هر كدام با صميميت، سر سپردگي و توصيفِ صِرف را كنار گذاشته به فرافكنيانديشهها و عواطف دروني خود در بر داشت از طبيعت پرداختند. آنها تا حدّ قابلتوجهي به كار اساسي تجسم صورت بديع ذهني خود بر محمل فرم هاي طبيعت همت گماشتند. طبيعي بود كه در نمايش اين جلوهها، از تقليد باز ميماندند و يا تغيير و تحريفخطوط و رنگهاي طبيعي را بر خلاف تجربهي بصري، مفيد ميدانستند. |