مقدمه 

 

 استفاده از تکنولوژی اطلاعاتی ، همراه با انواع سیستم های اطلاعاتی متنوع که برای نیازهای مختلف طراحی شده است ، گسترش یافته است . اطلاعات ، مدیران را قادر به ایجاد ارتباط بهتر و بیشتری با سازمان ، محیط و یکدیگر می سازد . مشارکت بیشتر در تصمیم گیری ، افزایش سرعت تصمیم گیری ، افزایش سرعت شناسایی مسائل ، کاهش ارتفاع هرم سازمانی ، بهبود هماهنگی و افزایش کارکنان ماهر ، فقط برخی از اثرات تکنولوژی اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی هستند که روی برخی از سازمان ها می گذارند . یکی از نامهای دوره ی زندگی ، عصر اطلاعات می باشد . دلیل این نامگذاری ، در حقیقت توجه زیاد و گسترده به فعالیت هایی می باشد که این دوره در زمینه جع آوری ، پردازش و انتقال داده ها انجام شده است . اخیرا ، مدیران نیاز دارند که در مورد مسائلی که با آن سروکار دارند ، بدانند و آنها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل و سازماندهی کنند و می توانند با رعایت سه عامل اصلی سرعت ، دقت و هزینه که در تمام فعالیت های سازمانی جاری مشاهده می شوند ، آنها را تغییر دهند . برخی از کارشناسان براین باورند که مدیریت با تصمیم گیری برابر است.بنابراین،یک مدیر باید قادر به اتخاذ تصمیم عاقلانه برای سازمان باشد و باید از تمام اطلاعات در مورد وضعیت و یا مشکلات مربوط به تصمیم گیری آگاه باشد . اگر در تعریف مدیریت ، تصمیم گیری هم در نظر گرفته شود ، برخی از کارشناسان بر این باورند که یک تصمیم خوب ، یک تشریح است که 80 تا90 درصد بر اطلاعات استوار بوده  و10 تا20 درصد بستگی به مهارت ها ، توانایی ها و تجربه یک مدیر بستگی دارد . بنابراین ، ارزش و اهمیت داده ها مشخص شده اند . یعنی اگر ما اطلاعات غلطی به مدیر بدهیم ، قطعا تصمیم او اشتباه خواهد بود . ولی اگر ما اطلاعات درست و مربوط به مدیر بدهیم ، تصمیم او نه به طور قطع ، ولی به احتمال زیاد شامل دقت و ارتباط با سازمان خواهد بود . با این حال ، در مواردی مدیر تصمیم گیری و اجرای اطلاعات بالقوه دارد . اطلاعات در درون سیستم ، در هر لحظه از زمان ، دارای یک ساختار است که دانش آن سیستم را ایجاد می کند . این دانش به تدریج و در طول زمان از طریق تکه های مختلف اطلاعات وداده ها وتبدیل به اطلاعات بوجود آمده است . اگر این سیستم به طور مداوم از محیط خود اطلاعات بدست بیاورد ، دانش آن نیز به طور مداوم در حال رشد و گسترش و تغییر از حالت ساده به حالت پیچیده و متنوع می باشد . راز موفقیت هر مدیر و در هر سازمان این است که می تواند داده های جدیدی را مرحله به مرحله با دانش جدیدتر پیوند دهد و دریافت و آماده سازی اطلاعات جدید را مرتب کند. تلاش براساس وضعیت سازمانی و با توجه به سطوح مختلف سازمان ، پتانسیل دریافت اطلاعات جدید در سازمان را افزایش می دهد . اطمینان حاصل کنید که از یک طرف با هجوم اطلاعات جدید مواجه نباشد ، در حالیکه آنها آماده درک و یا قبول آنها نیستند . از سوی دیگر ، فاصله ای میان یافته های قبلی و جدید نباشد . زیرا اگر مدیر سیستم تنها به قلمروهای ازدست رفته توجه نکند ، قادر به پیوند با اطلاعات جدید نخواهد بود . اما در شرایط جایگزینی با اطلاعات جدید ، پتانسیل تصمیم گیری درست برای پیشرفت و توسعه را از دست خواهد داد . فقر و کمبود اطلاعات که روی مدیریت سازمانی اثر می گذارد ، تصویر واضح و کاملی از آینده ندارد و حتی قادر به تشخیص نقاط قوت و ضعف وضعیت قبلی و فعلی به طور کامل نمی باشد . بنابراین ، او نمی تواند هدف درستی ایجاد کند و قادر به طراحی یک فعالیت درست از سازمان ودنبال کردن آن نمی باشد واستفاده از این منابع بهینه نمی باشد.بنابراین،یکی از علل اصلی ناکار آمدی و شکست سازمان،تصمیم گیری های ضعیف یا بی مورد در مدیریت سازمان به علت عدم اطلاعات کافی ، می باشد . این موضوع به دلیل توجه ناکافی به اطلاعات ، ارائه نکردن زیرساخت های مناسب ، و ضعف در تولید ، سازماندهی ، ذخیره و انتشار اطلاعات مناسب ، معتبر ، قابل اعتماد ، به موقع و کامل می باشد . سیستم های اطلاعات مدیریت ، دانش مدیران و حتی متخصصان در سطوح مختلف یک سازمان ، با مفاهیم جدید افزایش خواهند داد ، نه تنها توسعه دانشی از آنچه آنها قادر به انجام آن می باشند و نه تنها توسعه دانشی از تصمیماتی که گرفته خواهد شد . در عوض ، به آنها در اجرای بهتر مسئولیت ها و فعالیت هایشان کمک می کند . امروزه ، محیط کسب وکار ، با چالش های متفاوتی از جمله گسترش روابط درونی و بیرونی سازمان ، نیاز به ارتباط بیشتر در واحدهای سازمانی و نیاز به نظارت مستمر پیشرفت روبرو می شود. مدیران نیاز به دنبال انجام کارهای سریع تر و دقیق تر دارند . تعامل روزانه و حجم اطلاعات مبادله شده از لحاظ کار فشرده ، در روشی که انجام می گیرد ، افزایش می یابد و دنبال کردن آنها به صورت سنتی خارج از قدرت بشری بوده و احتمالا با بسیاری مشکلات روبرو می شود .