توضیح :
انقلاب اسلامي ايران بزرگ ترين پديده سياسي و اجتماعي قرن
مقدمه
انقلاب اسلامي ايران به عنوان مهم ترين و بزرگ ترين پديده سياسي و اجتماعي آخر قرن چهاردهم هجري قمري و رُبع آخر قرن بيستم ميلادي، در طي قريب به سه دهه حيات و پايداري، همواره مورد توجه پژوهشگران و دانشمندان، متخصصان علوم سياسي و كارشناسان علوم اجتماعي و جامعه شناسان و علاقه مندان به تحليل انقلاب ها، قرار داشته است. اين انقلاب عرصه جديدي براي آزمون و ارزيابي فرضيهها و نظريههاي مرسوم و رايج در علوم سياسي، علوم اجتماعي و جامعه شناسي فراهم آورد. روشن است كه فرضيههاي كهنه و رايج كه براي تحليل انقلابهاي مدرن غيرمذهبي و ضدمذهبي ارائه شده، توانايي تحليل اين پديده منحصر به فرد و استثنايي و بي نظير را ندارند; چرا كه يك انقلاب مذهبي را نمي توان با معيارهاي كاملا غيرمذهبي تحليل كرد. متدلوژي متداول در غرب و شرق، كه آلوده به سكولاريزم و لائيزم است، به هيچ وجه توانايي تحليل انقلاب اسلامي ايران را نداشته و نخواهد داشت; تحولات دو جامعه متفاوت با زيربناهاي مختلف، بلكه متضاد را نمي توان با كمك روشها و معيارهاي ثابت و يكسان تفسير و تحليل كرد. متأسفانه علي رغم تفاوتهاي بنيادي و ماهوي تاريخ و فرهنگ و تمدّن جهان اسلام و ايران اسلامي با تاريخ و فرهنگ و تمدّن غرب و كشورهايي نظير فرانسه، روسيه، چين، كوبا و نيكاراگوئه، باز هم تحوّلات تاريخي، اجتماعي و سياسي جهان اسلام بر اساس همان معيارها و ضوابط و روشهاي خاص تحولات دنياي غرب مورد مطالعه قرار مي گيرند. اين كار، چه توسط مستشرقان و خاورشناسان و كارشناسان غربي صورت گيرد و چه دانشمندان و مفسّران مسلمانِ مرعوب و غربزده، گمراه كننده است و آنان را از شناخت واقعيتها و حقايق باز مي دارد.