توضیح :
عنوان:
درك مطلب
تصوير
بخش اول: سئوالات درك مطلب
بخش دوم: تمرينات زباني
قسمت دوم: درك مطلب دو
تركيب
مقياس
بافت
رنگ
قسمت سوم: ترجمه
سئوالات درك مطلب
فرم در معماري
قسمت اول: درك مطلب
فرم در معماري
در فضاي كاربرد فناوري معماري از يك طرف پاسخگوي الگوهاي فرهنگي خويش و از طرف ديگر مسئول الگوهاي علم فناوري مي باشد اما در اظهار و تبيين فرم، وي مجاز است كه مفاهيم و شخصيت خويش را بيان نمايد. تمام معماران داراي اين استعداد ذاتي نيستند تا اين امتياز ويژه را به نحو احسن بكار گيرند. مثل ديگر رشته هاي علمي و هنري، تعدادي از معماران، سبك نويني را ابداع مي نمايند و ديگر معماران از ايشان تبعيت مي كنند و سبكهاي ايشان را به طرق اصلي و فردي تعبير و تفسير مي نمايند. اما معماران هر سبك را به هر طريق ارائه شده مي پذيرند و آن را بدون اينكه اثري از خود برجاي گذارند جاودانه مي نمايند. در سبك سازي وظيفه اصلي معمار آفرينش فرم معني دار مي باشد.
موقعي كه در هنر صحبت از فرم مي شود منظور نه تنها شكل فيزيكي اندازه و توده يك اثر است بلكه كليه عناصري را دربر مي گيرد كه به زيبا سازه و تركيب آن كمك مي كند. بسياري از اينها ممكن است به خودي خود فاقد فرم ثابتي باشند مثل سكون موسيقيايي، خطي در تابلو و فضاي معماري، و فقط موقعي داراي اهميت مي شوند كه به عنوان اثر به اتمام رسيده تنظيم مي گردد و بدين طريق عناصر اصلي معماري شامل فضا و توده ميگردد. اين فرآيند سازماندهي آنها را در قالب منظم شده تركيب گويند و ابزار اصلي كه به واسطه آنها كيفيت قابل تبيين ارائه مي گردد مربوط به مقياس، نور، بافت و رنگ مي شود.
فضا و توده
فضا را كه نقاش به عنوان ذات غيرمادي توصيه مي نمايد. پيكرتراش پرمي كند و معمار آن را بسط و توسعه مي دهد، آفريننده محيطي است كه كاملاً انساني و محدود بوده و درون محيط لايتناهي طبيعت است. هضم اين مفهوم كه فضا مي تواند خصيصه اي به جزء تهي باشد مشكل مي نمايد.
موقعي كه ما وارد ساختمان مي شويم، با كف خانه، ستون ها، سقف و تمام چيزهايي مواجه مي شويم كه مي توانند مورد مطالعه واقع شوند و يا حتي لذت بخش شوند در حالي كه فضا در مفهوم قالبي خود امري تهي بوده و ما بدان در تفكر خود عادت كرده ايم و به معني فقدان توده اي است كه هوا آن را پر كرده است.
اما تجارت فضايي كه بيانگر مطلبي باشند براي همه امري معمولي هستند اگر چه اين تجارب همواره به صوت آگاهانه ادراك نمي شوند. ما در غار با سقف كوتاه و يا گردنه باريك احساس ايمني نمي كنيم در حالي كه در بالاي تپه ها احساس شادي و قدرت مي كنيم و اين احساسات واكنش رواني و حركتي است كه ناشي از سنجش پتانسيل ما براي حركت در مقابل فضايي است كه ما را احاطه كرده است و اين گونه واكنش ها حتي ريشه در زبان ما دارند. (و ما صحبت از شرايط محدود كننده و تجارب ارتقاء دهنده مي كنيم) معمار قادر است انواع نامحدودي از اين نوع واكنش ها را احضار نمايد زيرا وي محدوده هاي فوقاني، تحتاني و كليه محيط اطراف ما را تحت كنترل خود دارد. وقتي كه ما پا به فضاي خاص معمار مي گذاريم اين فضا را بر مبناي ميزان و كيفيت پتانسيل خود جهت حركت اندازه گيري مي كنيم. اولاً مفهوم نيروي پتانسيل (استعداد ذاتي) امري مهم مي باشد زيرا انتظار ميرود كه بدانيم كه به كدام سو بايد حركت كنيم و اين كار با نگاه به اطرف انجام ميپذيرد. ثانياً به خاطر اين كه ما مي توانيم حركاتي را متصور شويم كه توانايي انجام آن را نداريم. پس در قسمت وسيع سالن كليساي جامع كه به سبك گوتيك مي باشد ديوارهاي مرتفع از نزديك دو طرف ما را احاطه مي نمايند و حركات احتمالي ما نيز مدود مي گردد و به ما توصيه مي كنند كه در طول فضاي آزاد سالن به سوي محراب پيشروي نماييم يا اينكه فشردگي ديوارها ما را وادار مي كند كه در طول فضاي آزاد سالن به سوي گنبد و نور بالاي سر خويش بنگريم و در آنجاست كه مفهوم فيزيكي رهايي را حس مي نماييم با وجود آنكه به زمين محدود شده ايم. اين نوع تجربه فضاي سبك گوتيك را متعالي نام مي گذاريم زيرا كه ما را مجبور مي كند از جاي خويش برخيزيم.
بخش اول: سئوالات درك مطلب
الف) كدام يك از سئوالات زير درست و كداميك نادرست است؟ پاسخ خود را توضيح دهيد.
1- معماران در بيان شخصيت و مفاهيم خود به هنگام تبيين حالات فرم داراي محدوديت هستند. (نادرست)
2- در بيان حالات فرم، معماري به جاي بيان حالات فضايي به بيان حالات توده وابسته است. (نادرست)
3- معماري سبك گوتيك بين فضا و توده تعادل ايجاد مي نمايد تا بتواند محتوي دوگانه را تبيين نمايد. (درست)
4- در ايجاد سبك، مسئوليت اصلي معمار خلق فرم معني دار مي باشد. (درست)
5- معمولاً معماران تلاش مي كنند تا درون محيط لايتناهي محيط محدودي را خلق نمايند. (درست)
6- فرم بر كليه عناصري اشاره دارد كه بر ساختار هنر زيبا شناسي، تركيب، شكل، اندازه و توده فيزيكي تأثير دارند. (درست)
7- معماران با تلفيق واكنش هاي حركتي- رواني محدوده هاي فوقاني، تحتاني و كليه اطراف و اكناف اشخاص را تحت كنترل درمي آورند. (درست)
ب) گزينه اي را انتخاب كنيد كه به بهترين شكل هر سئوال را كامل مي كند.
1- فضاي دوه رنسانس در تلاش است كه ما را به نقطه مركزي بكشاند تا بتوانيم ---------------- را بفهميم.
الف) تعادل در تركيب ب) فقدان توده
ج) تعادل در حركت د) آزادي حركت
2- معماري سبك گوتيك بيانگر محتوي دوگانه است، محتوايي كه ----------- تعادل ايجاد مي كند.
الف) جهان درون و بيرون ب) فضا و سبك
ج) قدرت معنوي و مادي د) رنگ و بافت
3- معماري سبك گوتيك حركات ممكن را محدود كرده و تراكم آن مردم را مجبور ميكند كه به بالا بنگرند و در نتيجه ----------- را خلق مي كنند.
الف) حس محدود كننده ب) مفهوم فيزيكي رهايي
ج) كيفيت تهي بودن د) محيط لايتناهي
4- در بيان حالات فرم، شكل، اندازه و توده فيزيكي عناصري هستند كه در ------- سهيم باشند.
الف) بافت و رنگ ب) ساختار و تركيب هنر زيبا شناسي
ج) كيفيت بياني د) سبك و فضا
5- فناوري نوين معماري از تقابل بين بيان حالات فضا و توده توسط ------ مي كاهد.
الف) تأكيد بر حركت ب) ستون بندي فضاي بيروني
ج) سري بودن فضا د) كاستن از توده ديوارها و اندازه تكيه گاه ها
ج) به پرسش هاي زير به صورت شفاهي پاسخ دهيد.
1- هدف دوگانه معماري سبك گوتيك چيست؟
2- تفاوت اصلي بين فضا در سبك گوتيك با فضا در دوره رنسانس در چيست؟
3- چرا تجربه فضا در سبك گوتيك بالابري نام دارد؟
4- چرا بين فضا و توده در معماري نوين كاهش تباين انجام مي گيرد؟
5- وجه اشتراك اهرام مصر و گنبد هند در چيست؟
6- چرا از ديدگاه گيديون حركت تا اين حد داراي اهميت است؟
قسمت دوم: درك مطلب دو
تركيب
فضا و توده مواد خام فرم معماري هستند و از آنها يك معمار از طريق فرايند تركيب بيان حالات منظمي را ابداع مي كند. تركيب سازماندهي كل از اجزاي آن مي باشد يعني تصور عناصر مجزا، رابطه متقابل با اين عناصر را برقرار كرده و ارتباط اين عناصر با كل فرم را امكان پذير مي كند.
سطح يا نماي ظاهري ساده ترين عنصر معماري است كه وجه صاف و دو بعدي را دربر ميگيرد تا فضا و توده را محدود نمايد. ساده ترين نما سطحي چند ضعلي است كه به عنوان مثال فاقد روزنه ها يا تزيين ديوار يك اتاق مي باشد. ديوار اتاق كيفيت خود را صرفاً از تناسب بين عرض و ارتفاع مي گيرد. اكنون دري در ديوار گذاشته مي شود و خود اين در نيز داراي تناسب معيني مي باشد و عنصر سومي اضافه گرديده تا رابطه بين اين دو تناسب را برقرار نمايد.
مقياس
موقعي كه تناسب تركيب معمار در رابطه با ساختمان خاص به كار برده مي شود رابطه دو اصطلاحي اجزاء با كل بايستي با اصطلاح سوم يعني مشاهده كننده هماهنگي و همسويي پيدا كند. مشاهده كننده نه تنها تناسب يك در و ارتباط بين تناسب ديوارها را مشاهده ميكند (همانطوري كه در ترسيم يك ساختمان اين كار را انجام مي دهد) بلكه آنها را با ابعاد خوودش سنجش نموده و به اين رابطه سه اصطلاحي مقياس گويند.
قسمت سوم: ترجمه
الف- متن زير را به فارسي برگردانيد.
رنگ
از آجايي كه رنگ مخصوص كليه مواد ساختماني است پس جلوه ي دائمي معماري محسوب مي شود. اما مواد ساختماني ابتدا به خاطر ارزش ساختار انتخاب مي شوند و رنگ آنها همواره براي اداي حالات بياني مناسب نيست. پس مواد ديگر كه به خاطر رنگ انتخاب مي شوند مكرراً به نماي ساختماني افزوده مي شوند و اين مواد شامل رنگ دانه هايي كه معمولاً بافت نماي اصلي را حفظ ميكنند، روكش سنگي، چوب و تنوعي از منسوجات سازهاي است كه كلاً ماهيت نما را دگرگون مي كنند.