توضیح :
عنوان
نقش دعا در زندگی
فهرست
معني دين و دينداري 3
دعا؛ گذر از غربت به اُنس 4
خصوصيات ادعية اسلامي: 5
آثار دعا بر روح انسان 5
زيارت و آثار تربيتي آن 6
آموزشهاي دعا 7
آموزشهاي اجتماعي در دعا 8
آموزشهاي عرفاني در دعا 9
آموزشهاي اقتصادي 9
آداب و شرايط دعا و نيايش 9
شروط تأثير دعا 11
چگونگي بهرهگيري از دعا در تعليم وتربيت 12
زيارت 15
آداب زيارت امام رضا 19
بسماللهالرحمنالرحيم
«اَللّهُمَّ اَخْرِجْني مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْم، وَ اَكْرِمْني بِنُورِ الْفَهْم، اَللَّهُمَّ اَفْتِحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِك وَ انْشُرْ عَلَيْنَا خَزائِنَ عُلُومِك، بِرَحْمَتِك يا اَرْحَم الراحمين»
پروردگارا! مرا از تاريكيهاي وَهْم (باطل را به جاي حق پنداشتن) خارج گردان، و به نور فهم و بصيرت بزرگم بدار. پروردگارا! درهاي رحمت خودت را برمن بگشاي، و درهاي خزينههاي علومِ خودت را برمن باز فرما، به رحمت خودت اي بالاترين رحمتكنندگان.
در واقع ما در دعاي قبل از مطالعه، جهت علم خود را روشن ميكنيم، كه علمي ميخواهيم تا الهي باشد و موجب بصيرت ما گردد.
معني دين و دينداري
اول بايد انسان متوجه معني خودش روي اين زمين بشود تا كارهايش واقعاً بينتيجه نگردد و از انجام كارهاي با معني براي خود غافل نباشد و در اين راستا وقتي انسان متوجه شد كه تماماً و بالذّات مخلوق است و هر مخلوقي تمام وجودش از خالقش است و اين واقعيت را به عمق قلب خود رساند، و نيز وقتي متوجه شد در تمام واقعيتش بنده خدا است، و اصل انسان بندگي است، و هرچه از بندگي خودش فاصله بگيرد، از اصل خود فاصله گرفته، معني دين و دينداري براي او معلوم ميشود، و متوجه ميشود دين يك هديه الهي است به بندگان، تا بندگان از اصل خود غافل نشوند و در متن دين راه ارتباط با خدا از طريق دعا، اوج برگشتن به اصل خود است و در متن دينِ خداوند است كه به همه ابعاد انسان توجه شده و «انسان به وسيله راز و نياز با خداوند خويش، خواستار پيوند روح و جان و فطرت با مبدء و منشاءِ جدا گشته از آن است» و خداوند از طريق دين و در متن دين از طريق دعا تربيت واقعي انسان را محقق ميسازد، تا انسانِ سرگشته و سرگردان در بيابان زندگي چون قطره آبي تبخير نگردد و از اصل خود جدا بماند.
همچنانكه جوجه ميل به دانه خوردن دارد و در ضمن اين دانه خوردن به مرغ شدن ميرسد، انسان فطرتاً ميل به پرستيدنِ كمال مطلق دارد و ضمن عملِ پرستيدن، به مقصد اصلي خود كه معرفت بيشتر به خداوند، واتصال به عالم الهي است، ميرسد.
فطرت توحيدي داشتن انسانها، يعني روح انسان با خدا آشنا است، و خدا مطلوب جان همة انسانها است، و ميل به حق، عميق ترين و پايدارترين بُعد انسان است، چون ريشه در فطرت او دارد و نه در غريزه. و نيايش، نگهداشتن اين ميلِ پايدار است تا انسان در اصالت انساني خود بماند و از فطرت خود به سوي غريزه سقوط نكند.
دعا؛ گذر از غربت به اُنس
بنا به گفته علامهمحمدتقيجعفري«رحمةاللهعليه»:
«انسان در دنيا يك احساس غربت دارد و با نيايش با خداي جاودان، آن غربت را به اُنس مبدل ميكند و از هراسِ اضمحلال در اين دنياي بيحد و مرز ميرهد.»
انسان موجود ضعيفي است و لذا خداوند در وصف او ميفرمايد: «خُلِقَ الانْسانُ ضَعيفاً» و از طرفي هيچ انساني اين نقص خود را نميخواهد و به دنبال كمال است، و از طرفي خداوند كمال مطلق است، لذا هر انساني ذاتاً طالب خداوند است، يعني ميل به كمال در وجود انسان او را اولاً؛ به سوي خداوند راهنمايي ميكند. ثانياً؛ او را از نقص خود به سوي كمال خود ميكشاند. و اين خشوع و خضوع در مقابل كمال مطلق در «نيايش» محقق ميشود، و به گفته شهيدمطهري«رحمةاللهعليه» «شرافت گوهر انسانيت در دعا واقع ميشود».
قرآن ميفرمايد: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلاَّ لِيَعْبُدون» يعني؛ ما جن و انس را نيافريديم مگر براي اينكه عبادت كنند. پس با عبادتِ خداوند خلقت انسان براي انسان معنيدار ميشود و طبق اين آيه، چون انسان براي تربيتي خاص خلق شده است و هم او بايد ابعاد مختلف خود يعني، «فطرت» و «عقل» و «عواطف» خود را در جهت همين تربيت، تجهيز و تهييج كند، دعا جهت دهنده اين عواطف، و پيوند دهنده وجود ناقص انسان، به ذات مقدس احديت است، و آيا تربيت واقعي انسان جز اين است كه انسان را به خداوند متصل كند و آيا مقصد خلقت كه عبادت است، مقصد عبادت به غير از اين اتصال بايد باشد؟
دعا و نيايش يكي از راههاي رسيدن به رستگاري، و رهاننده انسان از ورطه تنگ مادي به سوي وادي بيكران خزائن الهي است. دعا؛ موجب رسوخ حبّ الهي در دل و زدايندة زنگ غفلت از روح و قلب انسان است.
غفلتي كه از جانب عدهاي از مسلمانان نسبت به دعا شده اين استكه دعا را تنها محملي براي دريافت حوائج ميدانستند، و به جنبههاي سلوكي و تربيتي آن كمتر توجه كرده، و آن را صرفاً به يك امر ثواب و مستحب تبديل نمودهاند، در حالي كه بايد اثر واقعي دعا را در تأثير جنبههاي معنوي كه در شخصيت فردِ دعا كننده ميگذارد، جستجو كرد به طوري انسان خاكي را به همسايگي افلاك سير ميدهد و دل او را از كدورت دنيا به صفاي عالم غيب نزديك ميكند.
وظيفة متفكران جامعه است كه نقش واقعي دعا را براي جوانان روشن نمايند، تا متوجه شوند كه دعاهاي اسلاميو بهخصوص دعاهاي ائمه درس بزرگ زندگي است آن هم يك زندگي واقعي كه بايد هر انساني از آن بهرهمند شود. در اسلام به ما آموزش دادهاند دعا كنيم و حاجات خود را با خدا در ميان بگذاريم و نقصهاي روحي خود را به محضر حضرت حق ارائه دهيم و از او در جهت رفع آنها كمك بخواهيم. فرمودهاند: «الدُّعاءُ سِلاحُ الْمؤمن، و عمودُالدّين، وَ نُورُالسَّماواتِ وَ الْاَرْضِ» يعني؛ دعا اسلحة مومن، و موجب استواري دين او، و نور آسمانها و زمين است، چون از طريق دعا با وسوسههاي شيطان مقابله ميكند و دين خود را كه عامل ايجاد رابطة او با حق است، حفظ ميكند و ميتواند در زمين و آسمان درست ببيند و عمل كند.
امام خميني«رحمةاللهعليه» ميفرمايند:
«آيا ديدهايد اهل دعا، و كساني كه مداومت به دعا داشته باشند، اين كارهاي ناپسند كه بعضيها انجام ميدهند، آنها هم انجام دهند؟ بيشتر كساني كه محكوميت يافته و در زندانها محبوس ميباشند، افرادي هستند كه با دعا سرو كار ندارند.».
خصوصيات ادعية اسلامي:
اين دعاها اولاً؛ با الفاظي بليغ و رسا ادا شده كه در تهذيب نفس، تأثير ويژه خواهد داشت. ثانياً: داراي تعاليم لطيف و روحانيِ دگرگون كننده است چون عميقترين لاية وجودي انسان را به حركت ميآورد. ثالثاً؛ با توجه به حالت خاصي كه بين بنده و مولايش ايجاد ميكند و قلب انسان را به طرف قطب هستي سوق ميدهد، اثر تربيتي بينظيري خواهد داشت.
اگر به دعا درست توجه شود ميتوان ادعا كرد دعا بذري است در زمين معرفت كه نتيجة آن تهذيب نفس و قرب به حق است، چرا كه تنها از طريق ناله و مناجات ميتوان به حريم حرم حضرت حق راه يافت. در دعا انسان از «دينداني» وارد مرحلة «دينداري» ميشود و در واقع انسان از طريق نيايش با حق، خود را از تماشاگري در دين، به بازيگري در دين ميرساند. پس دعا عبارت است از مذهبي كه جنبة عمل به خود گرفته است.
آلكيسكارل در كتاب مشهور نيايش ميگويد: «نيايش؛ مثل خوردن و آشاميدن، نيازِ جان و روح انسان است تا جان به شكفتگي لازم خود دست يابد».