توضیح :
مدیریت اسلامی
فهرست مطالب
مقدمه 3
اهمیت و جایگاه حکومت اسلامی 3
مدیریت اسلامی 4
شاخصه ها و معیار های مدیریت 6
1- اصل اعتقاد به خدا و رسول(ص) [ اصل عدم تقدم بر خدا و رسول(ص)] 6
2- اصل توجه به جایگاه انسانیت [کرامت انسانی] 6
3- اصل وحدت جهت 6
4- اصل وحدت دستور 7
5- اصل سلسله مراتب 7
6 – اصل انصاف و عدالت 8
7 – اصل خوشبینی 8
8- اصل پایبندی به ضوابط به جای روابط 9
9- اصل قانون گرایی و قانونمندی 9
10 – اصل تبعیت منافع فرد از منافع جمع 10
11- اصل انضباط و نظم 10
12-اصل تناسب مسئولیت با اختیار 11
13- اصل امانت 11
14- اصل احترام به افکار دیگران 11
15- اصل آخرت گرایی 12
شاخصه ها و معیارهای مدیر 12
1- تقوا 12
2- شرح صدر 13
3- بصیرت 14
4- بینش سیاسی 14
5- حسن خلق 15
6- رفق و مدارا 15
7- قاطعیت 16
8- انتقادپذیری 16
9- تغافل 17
10- علم وآگاهی و تخصص 18
11- شناخت هدف و ایمان به آن 18
12- دور اندیشی 18
13-امانت داری 19
14-صداقت وراستگویی 19
15- حسن سابقه 20
16- تجربه 20
17- عدالت و انصاف 21
18- شجاعت 21
19-پایبندی به ضوابط و مقررات 22
20- درک شرایط زمان و مکان 22
21- هوش 23
22- سعی و کوشش 23
23- پشتکار 23
24- ارزش قائل شدن برای شخصیت دیگران 24
25- تواضع و فروتنی 24
26 – خیرخواهی و دلسوزی برای دیگران 25
27- نفی روحیه تکاثر طلبی و ثروت اندوزی 25
28- پایداری و استقامت 25
منابع و ماخذ 27
مقدمه
کرامت و ارزش والای انسان یکی از محورهای مهم حکومت نبوی(ص) بوده و مبتنی بر ایمان به خداوند کریم، معاد، عدل و امامت می باشد، که وجه تمایز حکومت نبوی با سایر نظامت موجود جهان است. لذا ما در ا ین گفتار به بحث پیرامون مدیریت کریمانه– شاخصهها و معیار در حکومت نبوی خواهیم پرداخت.
ابتدا لازم به نظر میرسد که تعریفی از مفهوم کرامت از دیدگاه اسلامی داشته باشیم
از نظر لغوی کرامت مشتق از کَرَم، بر وزن فَرَس بوده و به معنی سخاوت، شرافت، عزت و ... وضد لئامت است . کَرَم به معنی« احسان» و کامل ترین مصداق آن برای خداوند متعال است و اگر بر انسان اطلاق شود، منظور افعال و کارهای پسندیده و اخلاق حسنه اوست .
در قرآن کریم در این خصوص آیاتی وجود دارد که ما به دو نمونه از آن اشاره میکنیم
« یا ایها الا نسان ما غرک بربّک الکریم» [1]
« اقرا وربّک الاکرم» [2]
از نظر اصطلاحی کرامت به معنی آزادی روح از اسارت تن وحریّّت خاص است، صاحب کرامت با چنین امتیازی در بین مردم رفتاری کریمانه داشته و مردم او را به این وصف میشناسند. از آنجا که مفهوم کرامت هم بر واجب الوجود، هم بر انبیاء و اولیاء و هم بر غیر آنها اطلاق میشود، از شئون عقل عملی و عقل نظری به شمار میآید. کرامت به معنی وصف اشخاص ممتاز حقیقی و یا اشخاص حقوقی بوده و معرف سیره علمی و علمی، اخلاق حسنه، امتیازات خاص یک سازمان و یا وصف یک حکومت یا دولت عدالت گستر است.
اهمیت و جایگاه حکومت اسلامی
برقراری حکومت الهی از اهداف مهم انبیاء عظام بوده است. آنان در این مسیر تلاشهای بسیار مبذول داشته و هرگاه زمینه و موقعیت را برای چنین عمل ارزشمندی مناسب میدیدند در انجام آن اقدام مینمود. به عنوان نمونه پیامبر اعظم(ص) حکومت تشکیل میدهد، قضاوت میکند، لشگرکشی مینماید، جنگ میکند، صلح مینماید، داد مظلومان را میستاند، منافقین را سرکوب میکند، مالیات می گیرد و ... حضرت علی علیه السلام نیز در برههای که راه را بر او میگشاینده، حکومت تشکیل میدهد و همان حکومت پیامبر(ص) را دنبال میکند. دیگر امامان معصوم هم گرچه ظالمانه از انجام این فریضه الهی باز داشته میشوند ولکن در مناسبتهای مختلف به شعیان گوشزد مینمایند که تشکیل حکومت و اجرای عدالت در بین مسلمانان، حق مسلّم آنان است لذا تا حدی که ممکن بود در جهت تحقق این امر مهم اقداماتی نیز می نمودند .
مدیریت اسلامی
مدیریت یکی از رشته های علوم انسانی است و محور بحث آن انسان و چگونگی اداره آن میباشد و بدین جهت سزاوار است که در کنار مباحث مدیریت از خود انسان نیز بحث شود، در واقع شناخت انسان از جهاتی، پیش نیازی برای مدیریت است. مدیریت متضمن توصیه به رفتاری خاص انسانی است که در قالب بایدها و نبایدها و ارزشها مطرح میشوند و این بایدها و نبایدها نیز طبق تفکرات گوناگون، مبانی متفاوت پیدا میکنند. و امّا مدیریت اسلامی شیوه خاصی از رهبری است مبتنی بر مبانی فکری و عقیدتی اسلامی و برای آشنا شدن با این سبک از مدیریت، شناخت مبانی اسلام درباره رهبری ضروری است. بنابراین باید اسلام را معنا کنیم و پس از آن مبانی اسلام درباره مدیریت و رهبری را تبیین نماییم. تفسیر اسلام در یک جمله کوتاه عبارت است از تسلیم در برابر حق « الاسلام هو التسلیم» و مسلمان کسی است که در عقیده و اخلاق و عمل تسلیم حق باشد. براساس این تفسیر، اساسیترین مبانی اسلام در رابطه با رهبری، که سایر اصول مدیریت به آن باز میگردد، مبنای حق و عدل است. در این شیوه از مدیریت، انگیزههای فردی جهت دهنده نیست، جهت دهنده ارزشهای انسانی است و لذا همه تلاشهای مدیر بر مبنای حق و در جهت آرمانهای حق خواهی و حق جویی است.