توضیح :
عنوان:مدیریت سازمانی برای رقابت و فروش کالا
اين فايل يا فرمت ورد و آماده پرينت مي باشد
فهرست
منابع داخلي و مزيت رقابتي:
منابع مالي:
تجزيه و تحليل زنجيره ارزش:
نقاط قوت و ضعف داخلي:
مقدمه:
رابطه بين واحدهاي وظيفهاي سازمان:
يكپارچگي استراتژي و فرهنگ:
مديريت:
مالي/ حسابداري:
فهرستي از پرسشهاي مربوط به بررسي عوامل داخلي
جدول فهرستي از پرسشهاي مربوط به بررسي عوامل داخلي سازمان
مديريت
بازاريابي
امورمالي
توليد
تحقيق و توسعه
سيستم اطلاعات رايانه
تكنيكهاي پايه:
منحني تجزيه:
منحني تجربه و تعيين قيمت:
تغيير شيب منحني تجربه در طول زمان:
ارزيابي منحني تجربه و تازه واردين:
منحني تجربه و مراحل مختلف توليد:
تكنيكهاي جدولي:
ارزيابي عوامل دروني: مدل GE
تعريف عوامل كليد دروني:
تكنيك كارت سفيد:
وجه يادگيري در رشد
مقدمه
قابليتهاي نيروي كار
معيارهاي اصلي سنجش وضعيت كاركنان
اندازهگيري رضايت كاركنان
رضايت كلي از سازمان
سنجش نگهداري كاركنان
سنجش بهرهوري نيروي كار
معيارهاي سنجش عوامل ايجاد كننده رشد و يادگيري
بهبود مهارت كاركنان
زير ساختها و سيستمهاي اطلاعاتي
انگيزش ، اختيار، و همجهتي (Moltivation, Empowerment, and Alignment)
معيار پيشنهادات اجرا شده براي سنجش انگيزه كاركنان
معيارهاي بهبود عملكرد در اثر پيشنهادات
معيارهاي همجهتي افراد و سازمان
كمبود معيارهاي سنجش در زمينه يادگيري و رشد
ارتباط معيارهاي سنجش با استراتژي سازمان
روابط علت و معلولي
عوامل تعيين كننده عملكرد
ارتباط با معيارهاي سنجش عملكرد مالي
معيارهاي سنجش استراتژيك درمقابل معيارهاي كنترل عملكرد
پيگيري معيارهاي مناسب از راههاي نامناسب
كارت امتيازي متوازن: وجه مشتريان
ضرورت توجه به وجه مشتريان در BSC
هسته اصلي معيارهاي اندازهگيري مشتريان
مقدمه
ب- حفظ و نگهداري مشتريان
ج – رضايت مشتريان
د- جذب مشتريان جديد
معيارهاي اصلي سنجش وضعيت مشتريان
خلاصه معيارهاي اصلي
معيارهاي سنجش عوامل ايجاد ارزش براي مشتريان
مدل عمومي ارزش ايجاد شده براي مشتريان
بازخور از مشتريان
مقدمه
زمينه هاي استراتژيك براي وجه مالي
تبيين بازار مشتري
الف ـ تركيب و رشد درآمدها
ب ـ كاهش هزينه / بهبود بهره وري
ج – بازگشت سرمايه گذاري و بهره برداري از داراييها
مقدمه
زنجيرهاندشي فرايندهاي داخلي:
الگوي دوم
فرآيندهاي اصلي
لجستيك داخلي:
لجستيك خارجي:
بازاريابي و فروش:
خدمات بعد از فروش:
فرآيندهاي پشتيباني:
معيارهاي سنجش فرآيند تحقيق و توسعه
معيارهاي سنجش طراحي و توسعه محصول
هزينه انجام كارها در هر مرحله
فرآيند توليد
معيارهاي سنجش كيفيت
معيارهاي سنجش هزينه
معيارهاي سنجش خدمات بعد از فروش
منابع داخلي و مزيت رقابتي:
منابع و تواناييهايي كه ميتواند منجر به مزيت رقابتي شود، در هر كار و فعاليتي متفاوت است و حتي ميتواند در حول زمان متغير باشد.
بطور كلي منابع و تواناييهاي داخلي سازمان به چهار دسته كلي تقسيم ميشوند كه عباتند از :
منابع مالي، فيزيكي، انساني و سازماني، در اصل توانائيها و منابع جزء عوامل قوت سازماني شمرده ميشوند كه ميتواند به مزيت رقابتي تبديل شوند در صورتي كه سه شرط زير تحقق يابد:
1- منابع و تواناييها با ارزش باشند.
اينها اجازه ميدهند كه شركت از فرصتهايش بهرهبرداري كند و با تهديدها را خنثي كند. براي مثال شركت سوني توانسته است كه توانايي طراحي، ساخت وفروش وسايل الكترونيكي خود را توسعه دهد. اين توانايي براي سهامداران خارجي مثل فروشندگان با ارزش است.
2- منابع و تواناييها منحصربه فرد باشند.
اگر يك سازمان، تنها سازماني باشد كه از يك توانايي برخوردار است در اين صورت آن توانايي منبع مزيت رقابتي براي آن سازمان ميباشد، ولي اگر سازمانهاي متعددي يك منبع و يا توانايي مشخص را دارا باشند، در اين صورت آن سازمانها، مشابهت در رقابت دارند و هيچ كدام مزيتي بر ديگري ندارد.
3- منابع و تواناييها به سختي قابل تقليد باشند.
شركتهاي رقيب با تقليد از يك منبع و يا توانايي موجب زيان شركت پيشتاز ميشوند. اگر در ايجاد سودآوري مزيت شركت ماندگار باشد سود با ارزشتر خواهد بود. پس ميتوان گفت كه شركتي ميتواند از مزيت رقابتي بلندمدت استفاده كند كه شركتهاي رقيب نتوانند از آن تقليد نمايند.
براي مثال مك دونالد، چندين سال است كه رقبايش را بخاطر موقعيت بهتر منابع فيزيكي) و عملكرد با كيفيت بالاي سيستم كه محصول مناسب را با قيمت پايين تحويل ميدهد. ( يك منبع سازماني )، از صحنه بيرون كرده است.
يك شركت براي بدست آوردن سود از يك منبع واحد و با ارزش، بايد سازماندهي شود. براي مثال، زيراكس يك آزمايشگاه تحقيقاتي به نام پارك ( Park ) را ايجاد كرد كه توانست در اواخر دهه 1960 و 1970 يك نوآوري شگفت انگيز در تكنولوژي پديد آورد كه شامل كامپيوترهاي شخصي، موسي، پرينترهاي ليزري و نرم افزارهايي از نوع ويندوز بود. البته اين شركت سودي از اين نوآوري نبرد، چرا كه سازماندهي مناسب براي انجام اينكار را نداشت. براي مثال، ارتباطات ضعيف باعث شد كه بيشتر مديران شركت زيراكس از كراهايي كه مؤسسه تحقيقاتي پارك انجام ميداد با خبر نشوند.
اگر يك منبع و يا توانايي با ارزش، منحصر به فرد و غيرقابل تقليد باشد و همچنين در بيشتر از يك عرصهكاري، كاربرد داشته باشد، شركت داراي صلاحيت هستهاي و يا صلاحيت اختصاصي است. شركتهاي مثل وال ـ مارت وديسني از جمله شكرتهايي هستند كه از منابع مزيت رقابتشان در چند كار مختلف به بهترين شكل بهرهبرداري ميكنند. كمااينكه ديسني، صلاحيت اختصاصي در خلاقيت، نوآوري و تصوير كردن شخصيتهاي كارتوني باارزش و منحصر به فرد در كتابها، فيلمها، گردشگاهها و تلويزيون دارد. بيشتر منابع و تواناييهايي كه شرح داده شدهاند، ملموس هستند، آنها ميتوانند ديده شوند، لمس گردند و يا اندازهگيري شوند. در بسياري از شركتها كليد مزيت رقابتي، تركيب منابع و توسعه تواناييهايي است كه به سختي قابل تقليد هستند براي مثال يك اختراع ثبت شده و انحصاري كه محسوس ميباشد ممكن است براي مدتي سود يك سازمان را فراهم كند، اما توانايي توسعه و معرفي سريع و دقيق محصولات جديد، نياز به تلاشهاي منابع ديگر است