توضیح :
عنوان : مقاله نقش مدیریت استراتژیکی در رشد اقتصادی مناطق
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست
مقدمه :
رهبري و توسعه اقتصاد منطقه اي
آگاهي و دانش ضرورت دارد
(تحليل چند بخشي (چندگانه) (msI
ارزيابي عملكرد و روند اجرايي اقتصاد
پيش بيني شرايط اقتصادي منطقه
طراحي اقتصاد منطقه اي
- خلاصه و نتيجه گيري
1- مقدمه :
هميشه پيشرفت اقتصادي منطقه اي به حفظ و افزايش درصد شغل ها ، محصولات ، توليدات ناحيه اي و ثروت کمک کرده است سياست ها و برنامه هايي که به منظور دستيابي به اين اهداف ترتيب داده مي شوند در ثبات و شکل گيري حرفه ، سختي و ملايمت سرمايه زيربنايي و سازماندهي مجدد آن تأکيد دارد هيچ از يک از اينها تغيير پذير نيستند اما يک تجديد سازماني کيفي يا تغيير در تأثير نمايان آن ضروري است به طرزي روزافزون تأکيد و تأثير بر ثبات شکل گيري و سياستهاي توسعه سرمايه بيشتر مي شود و به همان ميزان به لحاظ محرک و انگيزه در تحکيم قدرت ، سرمايه سخت زيربنايي کمتر مي شود علي الخصوص سياست توسعه اقتصادي مدرن و همزمان منطقه اي بر لزوم پيشرفت و نوآوري ، روابط سرمايه گذاري و صنعت تکنولوژي اتحاد جمعي به لحاظ تلاش به منظور حفظ و گسترش ميزان رقابت در مسير تحکيم و در نهايت حرفه ، بيشتر از سياستهاي زيربنايي جذب و جوانب ، اهميت مي دهد به آن معنا که يک تغيير اساسي و عمده از مديريت استراتژيک مناطق و سياستهاي در برگيرند.(ACS etal.2002) بايد صورت پذيرد.
يکي از مهمترين و جالبترين سؤالاتي که امروزه در رابطه با توسعه اقتصاد منطقه اي مطرح مي باشد اين است که چرا سياست و برنامه ريزي مرتبط با آن در راستاي بررسي مجدد اتحاد يکپارچه ، روابط سرمايه گذاري ، پيوستگي صنعتي صنعت تأثيرپذير و تکنولوژيکي عمل مي کند بخش ابتدايي اين مقاله به بررسي اين سؤال مي پردازد سپس اين سياست جهت يابي في الفور ، بحث و با نمونه هايي آشکار مي شود و به اين نقطه منتهي مي شود که حداقل دو فاکتور اوليه وجود دارند که پيشرفت نتيجه بخش، امور سرمايه گذاري و ثبات سياست توسعه شکل گيري را تحت تأثير قرار خواهند داد مشتمل بر رهبري استراتژيکي توسعه اقتصاد منطقه اي و لزوم دستيابي به اطلاعات مفيد و کاملتر به منظور برنامه ريزي و تصميم گيري در اين راستا مي باشد يک خلاصه از تحليل اخير در ارتباط با هدايت و رهبري و نقش آن در توسعه اقتصادي منطقه به منظور پراهميت ساختن پيوستگي بالقوه سياست ارائه شده است چندين پاسخ جديد مورد بحث و بررسي در رابطه با ايجاد آگاهي و اطلاعات ضرورت دارند که فراهم آوري شده اند نتايج را مي توانيد در انتهاي پروژه مشاهده کنيد.
2- سياست تغيير توسعه اقتصاد منطقه اي : دلايل (علتها)
(2001) William & Stimson ، (2001) 8 kulkarni (2002) Stoujh etal و ديگران دريافته اند که اوايل قرن 20 و اواخر قرن 21 شاهد بلوغ ناقص و زودرس يک تکنولوژي نماي جديد اول بصورت ترانزيستور ، سپس ريزپردازنده ، در همين روزهاي پيشين انتشار اخير با تکنولوژي روابطي ، اطلاعاتي (ICT) و زيربناي ارتباط از راه دور بوده است ICT اساساً داراي اطلاعات ذخيره و انتقال داده شد. مردمي به منظور آگاهي بخشيدن به تمام دنيا مي باشد جهاني شدن ارتباط از راه دور در مسير رشد و گسترش ICT تبادل و کنش متقابلي با احتمال خاصه هاي موارد بحراني يا تقريباً رايگان ايجاد کرده است . (Andreteh 2001 , p.4) ، بنابراين ارزيابي دقيق و گسترده ICT اين زمينه را فراهم مي آورد که مردم به دنبال دستيابي به اطلاعات باشند و همه چيز را در عمل و حقيقت به نحوي که مقياس آن در چندين سال پيش قابل تصور نبوده است تجربه کنند.
آگاهي همه جانبه و بهابخشيدن به نظريات علمي ، کشف و تشخيص مؤثر که فرصت ها را به دنبال دارد به خصوص ، شرکتها و مؤسسات به سرعت به دنبال تعيين و تشخيص عوامل متفاوت هزينه بودند و زمانيکه بحث پس انداز مطرح شد به عمليات اجرايي پرداختند اين امر حداقل در پاسخ سياسي سيستميک را در اين بخش از ناحيه ها به همراه داشت (2001 Audutseh) . مناطق ، هزينه هاي کمتري را به خود اختصاص مي دهند اما کارگران کاآزموده به طرزي فزاينده ، عمليات توليدي سنتي را جدا از کشورهايي با دستمزد بالا جذب مي کنند (بطوريکه در چين هزينه هاي حاشيه اي تلاش و کار نزديک به صفر است ) و هزينه کشورهايي با دستمزد بالاتر هر چه بيشتر جايگزين سرمايه گذاري ، زحمت و مشقت در راستاي حفظ اين امکانات مي شود بنابراين توجهي براي رشد و گسترش اوليه مرحله جهاني شدن اقتصاد و پاسخهاي منطقه اي مربوطه را پيشنهاد مي کند.
همانطور که Audutseh (4.p ، 2001) و ديگران اشاره دارند ، جهاني سازي يک اجبار شايع نمي باشد بلکه تنها در جهت بهبود و پيشرفت ICT تلاش مي کند تغيير سياسي در بخشهاي ديگر جهان همچون اروپاي مرکزي ، شرقي ، چين ، هند و ويتنام به تحکيم مناطق غيرقابل دسترس سابق منجر مي شود بطوريکه (گسترش و توسعه) امکانپذير شد و دسترسي را با کمترين هزينه مقدور ساخت اما کار و زحمت واجد شرايط(مشروط) را افزايش داد.
پاسخ به دستمزد بالاي کشورهاي توسعه يافته ، دو شکل پيدا کرد يکي شتاب و عجله براي جايگزيني سرمايه ، يعني به خصوص تکنولوژي جانشين براي کار و تلاش در جهت حفظ حداکثر توليدات سنتي و فعاليتهاي توليد و ساخت بود البته ، اين امر در بعضي از مشاغل ضرر و زيان ايجاد مي کند اما نه در عمليات در حال اجرا و ؟ .
مگر اينکه تفاوتهاي جهاني حقوق بيشتر از جايگزيني سرمايه که تنها بصورت مقطعي مؤثر هستند بسيار زياد باشد اين روند تنها يک توجه و نگراني مقدماتي پشت نمايش هاي اخير wto مي باشد.
يک پاسخ نسبي در برگيرنده ، فعاليت در حال تغيير اقتصاد در حقوق هاي بالا و صنايع کارمندي بالاتر مي باشد به معناي تغيير روند ثبات و شکل گيري شغل در فشردگي تکنولوژي يا صنايع معرفتي است بنابراين ، دليل تصويب افزايش يک ثبات در اتحاد ، يکپارچگي و سياست سرمايه گذاري جهت يافته مي باشد.
در نتيجه ، ICT و جهاني سازي کشورها با دستمزدهاي بالا و مناطقي براي تمرکز سياست توسعه اقتصادي ، در جهت ايجاد حتي مشاغلي با دستمزد بالا پيش مي رود و حفظ محيطي که از طريق نوآوري و فعاليتهاي کاملاً تکنولوژيکي به رقابت دست مي يابند . يعني اينکه در کجا و به چه لحاظ کشورهاي توسعه يافته با حقوق بالا داراي امتياز قياسي مي باشند.