امتیاز : -2

فهرست

عوامل شخصي و فردي:

چه راههايي براي كاهش استرس وجود دارد؟

اضطراب:

راههاي جلوگيري از اضطراب:

( روز مرگ هاي يك پزشك)

هزار نكته باريكتر از مرا اينجاست

اضطراب امتحان

آماده سازي مي تواند كمك كند

تغيير دادن نگرش هاي خود

نكات پايه را فراموش نكنيد

روز امتحان

اگر اضطراب ادامه يابد

بعد از امتحان

 

به گفته روان شناسان موفقيت يك امر دروني و برداشت فردي مي باشد كه هر كس برداشت خاصي از موفقيت دارد بطور مثال: شايد كساني باشند كه تمام امكانات زندگي برايشان مهيا شده و احتياجاتشان برطرف ولي احساس خوشبختي نمي كنند.

موفقيت از ديد فرد با توجه به سابقه شخصيتي و تيپ خانوادگي آن متفاوت مي باشد ممكن است شخصي احساس خاصي راجع به نوعي نگرش داشته باشد( واقعيت مهم نيست بلكه اين برداشت از واقعيت است كه مهم مي نمايد.)

موفقيت معناي گسترده تري هم دارد. براي اينكه از خودمان بپرسيم كه آيا موفق هستيم يا نه بايد دلايلي را براي خود ارزيابي كنيم بدين صورت كه موفق بودن يا نبودن ما را اثبات كند. البته موفقيت معناي گسترده تري هم دارد كه رضايتمندي و سازگاري از آن جمله اند. همين كه انسان بتواند با محيط خود سازگار شود به موفقيت نسبي رسيده است براي آنكه بهتر در جريان امور مربوط به موفقيت قرار بگيريم لحظاتي را به پاي صحبتهاي استاتيد برجستة رشته ارتباطات مي نشينيم مي خواهيم بدانيم حميد رضا پور دهقان كارشناس پزشك روانشناسي و يكي از موفقيت احساس دائم و پايدار مي باشد و اگر ما هدفي را كه در نظر گرفتيم به آن رسيده باشيم موفق خواهيم بود چه زمان موفق هستيم؟

و اگر به آن نرسيم خود را موفق احساس نمي كنيم البته در اينجا مدت زمان و اهدافي كه فرد براي خودش در نظر مي گيرد بسيار مهم است زيرا اگر اين اهداف خيلي دشوار باشد ما سعي نمي كنيم به آن برسيم و اگر خيلي آسان باشد براي ما راضي كننده نخواهد بود و اگر هم ما به هدفمان نرسيم دچار ناگامي خواهيم شد.

براي رسيدن به موفقيت چه مولفه هايي را در نظر داشته باشيم؟

عوامل شخصي و فردي:

اگر كسي خود را بشناسد يعني بداند كه در چه جايگاهي قرار دارد و به هويت خود پي برده باشد مي توان گام اول در موفق شدن را بردارد بدين صورت كه اگر ما خود را بشناسيم براي رسيدن به موفقيت عيب دروني خود را اصلاح مي كنيم كه اين عمل از طريق اطرافيان ما صورت مي گيرد كه خيلي موارد و ايرادها را به ما گوشزد مي كنند

2- شخص درون گرايي نباشيم كه فقط به ارتباط با خود بسنده كنيم. بلكه ارتباطات اجتماعي خوبي داشته  باشيم.

3- هدفي براي خود تعيين كنيم و براي رسيدن به هدفمان تمام سعي و تلاش خود را بكار گيريم

4- بوجود آمدن انگيزه مي باشد كه متأسفانه بسياري از ما تا محدوديتي برايمان بوجود نيايد به سراغ انگيزه نمي رويم.

5- احساس رضايتمندي براي خود فرد وجود داشته باشد نه اينكه فقط ديگران او را انسان موفقي بدانند خود شخص نيز يك احساس را داشته باشد و جو اجتماعي روي ما آنقدر تأثير گذار نباشد كه ما را از رسيدن به هدفمان باز دارد.

6- كم كردن استرس مي باشد تا جايي كه مي توانيم خود را چه از استرس روز مرگي مثل ( درسي كه هميشه از آن مي ترسيم ديدن هم اتاقي كه در دانشگاه باعث آزار ميشود) و چه از استرسهاي حاد كه مسائل كاري ما مي باشند و تا جايي ممكن آنها را كاهش دهيم.

چه راههايي براي كاهش استرس وجود دارد؟

1- تخليه هيجاني: روشهاي درماني كه با استفاده از روان شناسان و روان كاوان انجام 

مي گيرد محيطي كه در آن استرس بوجود مي آيد بايد از بين برود محيط زندگي ها بايد كاملاً آرام و بي دغه دغه باشد. زيرا استرس هاي كاري خيلي مي توانند به ما لطمه وارد كنند تا جايي كه مي توانيم بايد آن را كم كنيم. و تخليه هيجاني بصورت خيالبافي هم ممكن است به اين صورت كه اگر مباشره گر هستيم مي توانيم بصورت تخيلي اين كار را انجام دهيم بدون مواجه و برخورد با ديگران كه البته خيالبافي نبايد به صورت افراطي دنبال شود چرا كه افراط آن مشكل ديگري بوجود مي آورد. موسيقي خود باعث تخليه هيجاني نمي شود. كه اين مسئله به فرد احساس آرامش بيشتري را مي دهد موسيقي هاي آرام مي توانند استرس ما را تا حدي كم كنند و اگر موسيقي تنش زيادي داشته باشد اعصاب و روان ما را آرام نخواهد كرد.

2- تغييرات سالم در محيطي كه باعث كاهش استرس ها مي شود بوجود آوريم.

3- فكر كردن به عوامل مثبت در زندگي كه در روانشناسي به آن پيش گويي خودكام بخش مي گويند از جمله عوامل موثر در كاهش استرس هستند.

اضطراب:

اضطراب يك واكنش طبيعي و انطباقي است بد ميزان خيلي كم بايد در زندگي هر فردي وجود داشته باشد تا فرد بتواند به عواقب كاري كه كرده پي ببرد. يكي از روشهاي اضطراب عامل وراثتي مي باشد بنابراين ساختار خانواده مي تواند بر روي آن تأثير گذار باشد.

راههاي جلوگيري از اضطراب:

1- داشتن اعتماد به نفس: به اين صورت كه اعتماد به نفس خود را در هر شرايط و حال حفظ كنيم.

2- عوض كردن ديدگاهمان: درست است كه امتحان و قبولي در آن مهم است ولي مهمتر از امتحان هستيم.

3- دوم بودن: چون اول بودن هميشه باعث مي شود كه شخص ترس و اضطراب از دوم داشته باشد.

4- تكرار نكردن اشتباهات براي خود: مدام اشتباهاتمان را براي خود تكرار نكنيم چون اين مسئاله باعث اضطراب مي گردد.

5- مراجعه به متخصصان و روانشناسان: اگر ما اضطرابي داريم كه عمل كردن بالا از بين نمي رود. مي توانيم به سراغ روانشناسان و روانكاواني برويم كه روحيه ما را بصورت غير داروئي تقويت مي كنند.

 

 

«به نام خداوند خوب»

( روز مرگ هاي يك پزشك)

با صداي دزدگير ماشيني از فاصلة چند ده متري پايين، در خيابان به گوشش مي رسيد ناگهان چشمانش باز شد، چند ثانيه به سقف خيره ماند و يكرو مثل فنر از جا پريد. سريع به كنار پنجره رفت و سرش را از آن بيرون كرد و به خيابان نگاهي انداخت. هوا گرگ و ميش  بود و در پائين روبروي آپارتمان به سقف ماشين مشكي رنگي كه ديروز از دوستش قرض كرده بود نگاهي كرد و از بودن آن مطمئن شد.

برگشت و به ساعت نگاه كرد، حدود 40/6 دقيقة صبح بود زمان زيادي نداشت اما زياد دير نيز نبود. به سرعت به حمام رفت و در اواسط استحمام آب داغ قطع شد. درنگ نكرد و با همان آب سرد همچون بعضي از روزهاي گذشته دوش را به پايان رسانيد و از حمام بيرون جست و در حالي كه به سرايدار پير ساختمان ناسزا مي گفت لباسهايش را مي پوشيد و به سمت آشپزخانه مي رفت و در همان احوال با ديدن ظروف تلنبا شده سرايدار پير را فراموش و شروع به ناسزا گفتن به زن جوان خود كرد. مستقيم به سمت يخچال رفت و با ديدن قفسه هاي خالي همسر جوان خود را فراموش و شروع به ناسزا گفتن به وضع بد اقتصادي خود كرد. در يخدان يخچال را باز كرد و نصفه ناني را كه قبل از قهر كردن همسرش باقي مانده بود را از زير بسته هاي سبزي خرد شده و قالب هاي يخ به سختي بيرون كشيد و آن را روي شعلة مستقيم گاز گرفت تا باز شود.

نان يخ زده را از اين دست به آن دست مي كرد تا دستش از شعلة گاز نسوزد. نان كه باز شد تكه پنيري را كه از ديشب روي كابينت براي شام خوردن جا گذاشته بود با انگشت شصت روي تمام سطح مركز نان پخش كرد. و روي صندلي كنار ميز كه در وسط آشپزخانه واقع بود، نشست همين كه آمد گاز اول را بزند نگاهش به ساعت روي ديوار پذيرايي افتاد كه از بالاي اپن آشپزخانه معلوم بود. دوباره شروع كرد به ناسزا گفتن و با لقمه اي كه در دست داشت به سرعت به سمت اتاق خواب رفت و كتش را پوشيد و كيفش را برداشت و از آپارتمان خارج شد.

در را كه باز كرد متوجه سرايدار پير شد كه، در حال كشيدن طي از طبقه بالايي او كه طبقه آخر مي شد به قسمت پايين بود. در را قفل كرد و بلند بلند سر پيرمرد زحمت كش داد زد كه:

- اي بابا، مش رضا تو واسه چي پول مي گيري اين شوفاژ خونه ام كه هر روز خاموشه!

  گزارش تخلف  |  افزودن به فایل های من | maghale33 | تاریخ ارسال : 18 /01 /1395

شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.