توضیح :
عنوان : مقاله شناخت اسلام از دیدگاه مطهری
این فایل با فرمت word و آماده پرینت می باشد
فهرست مطالب:
يادي از معلم نمونه
مقدمه
جامعه در حال رشد ، افراط و تفريط ها و راه ميانه :
افراط و تفريط ها و راه ميانه:
عقل در راه اعتدال ، خوارج ، عوامل تفكر اسلامي ، اخباريگري:
خوارج :
عوامل تصفيه تفكر اسلامي :
اخباريگري :
مشروطيت:
شئون پيامبر (ص ) :
مقتضيات زمان (1) :
مقتضيات زمان (2)، تغييرات زمان در تاريخ اسلام، اجتهاد و تفقه در دين،
قاعده ملازمه:
تغييرات زمان در تاريخ اسلام :
قاعده ملازمه :
اجتهاد و تفقّه در دين :
علي ( ع ) شخصيت هميشه تابان:
نسبيت آداب:
عبادت و پرستش ، نياز ثابت انسان:
بررسي نظريه نسبيت عدالت:
بررسي نظريه نسبت اخلاق:
مسأله نسخ و خاتميت :
خاتميت :
وجدان و مسأله نسبيت اخلاق :
يادي از معلم نمونه
استاد شهيد مرتضي مطهري- رضوان الله تعالي عليه- در سال 1298 هجري شمسي در قريه فريمان متولد شد. سالهاي اوليه عمر را در خدمت پدر، به طلب علوم اسلامي پرداخته و پس از آن در حوزه علميه مشهد، مقدمات عربي و فقه و اصول و منطق را فرا گرفته و در سن 15 سالگي از مشهد به قم- شهر قيام- هجرت نمود.
مدت پانزده سال به كسب معرفت از خورشيد تا باني چون امام خميني (ره) پرداخت و در كنار آن در حوزه علميه در محضراستاداني چون مرحوم بروجردي، مرحوم محقق، مرحوم آشتياني، مرحوم يثربي كاشاني، مرحوم خوانساري، مرحوم صدر و سرانجام، استاد فقيه مفسر قرآن، علامه طباطبايي به كسب علم مشغول شد.
او الگوي نيكوي معلمي بود كه همه وجودش سوز بود و عشق. او با بينش عميق و انديشه اي بلند و قامتي راست، همچون سپري مقاوم در برابر تهاجم فرهنگي بيگانگان و جهل و خود باختگي ها ايستاده بود. و به همين جهت، سرانجام سر پر سواديش همانند فرق مبارك امام و مرادش، حضرت علي (ع)، هدف تيركين قرار گرفت و به فيض شهادت و... نائل گرديد.
از اين رو، روز 12 ارديبهشت ماه، روزي كه به نام زيبا و پر معناي معلم، مزين گرديد، يادآور بعثت پيامبران- عليه السلام- است. اين روز، يوم الله محسوب مي گردد، چرا كه اول مربي، خداوند است. اين روز، روز تزكيه و تعليم است. روز سپاس و تشكر است.
امام خميني- رهبر فقيد انقلاب اسلامي- در شهادت معلم نمونه انقلاب، بسيار گريستند و در مورد ايشان فرمودند:
من اگر چه فرزندي عزيز را كه پاره تنم بود از دست دادم، لكن مفتخرم كه چنين فرزندان فداكاري در اسلام وجود داشته و دارد.
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
مقدمه
كانون انديشه مطهر كه توسط جمعي از دانشجويان دانشگاه پيام نور و با همكاري نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه و در آغاز ترم تحصيلي حاضر تشكيل گرديد، اهداف ارزشمندي را سر لوحه كار خويش قرار داده است و سعي دارد تا هرچه بيشتر در جهت تحقق بخشيدن به اين آرمانها گام بردارد.
با عنايت به حساسيت شديد و عميق استاد شهيد مرتضي مطهري نسبت به جريانات انحرافي و التقاطي دين و مجاهدت علمي كم نظير ايشان جهت احياء و ارائه انديشه هاي اصيل اسلامي و مبارزه خستگي ناپذير وي در مقابله با تحجر و التقاط و اشكال مختلف تجدد مآبي و نيز تاكيد امام راحل عظيم الشان در استفاده دانشگاهيان از آثار و آراء آن شهيد، امروزه توجه به آراء و افكار استاد شهيد در جامعه دانشگاهي از اهميت بسزايي برخوردار است و مي تواند سلامت فكري جامعه را در مقابل هجمه هاي فرهنگي و فكري دشمنان تضمين نمايد.
گوشه اي از اهداف تاسيس كانون انديشه مطهر به قرار زير است:
1- تلاش در جهت تعميق و گسترش فرهنگ ديني و اشاعه ارزشهاي اسلامي در جامعه دانشگاهي از طريق تحقيق و بررسي ديدگاههاي شهيد مطهري.
2- ايجاد و تقويت زمينه هاي فكري، عقيدتي، سياسي و فرهنگي و تهذيب نفس در بين دانشجويان.
از اين رو بود كه جمعي از دانشجويان متعهد و نيك انديش گرد هم آمدند تا به سهم خود در جهت تقويت باورهاي ديني و اعتقادي و ارتقاي سطح آگاهي خود و ديگر دانشجويان تلاش نموده، دين خويش را در مقابل مذهب فرهنگ و جامعه خويش ادا نمايند.
«تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد»
« به نام ايزد يكتا »
مقتضيات زمان شامل « مقدمه» علت تغيير زمانها و دو نوع تغيير در زمان :
شناخت اسلام واقعي از سه ديدگاه قابل بررسي است : 1 ـ از ديدگاه فلسفه اجتماعي،
2ـ به عنوان يك ايدئولوژي اللهي 3 ـ به شكل دستگاه سازنده فكري و اعتقادي همه جانبه و سعادت بخش .
وظيفه طبقه روشنفكر جامعه چيست ؟ 1 ـ شناخت و شناساندن اسلام (به شكل صحيح آن ) ، 2 ـ درك مقتضيات زمان و تفكيك شكل صحيح و ناصحيح آن . مطرح كردن يك اشكال : اسلام و مقتضيات زمان دو پديده ناسازگارند و غير قابل جمع شدن پس دو راه بيشتر باقي نمي ماند : 1 ـ پذيرفتن تعليمات اسلامي و پرهيز از نوگرايي (متوقف كردن زمان ) ، 2 ـ تسليم مقتضيات متغير زمان شدن اسلام (اسلام را كهنه و قديمي انگاشتن ) . ارائه راه حل كلي : استفاده از فرضيه رابط متغير ثابت يا حادث ، به قديم ، فلاسفه اللهي ميگويند وجوديك رابط ، حل كننده مشكل است . اين رابط از سوئي « ثابت و ازلي» ، و از سوئي « متغير و حادث » است . در مجموع ،پيوند دهندة متغير و حادث به قد يم و كامل ازلي است . با توجه به اينكه اسلام و مقتضيات زمان هم به نوعي «مسأله اجتماعي » به حساب مي آيد آيا در اينجا هم وجود « رابط» الزامي است ؟ بايد توجه داشت كه ]جاودانگي قوانين اسلام و فسخ ناپذيري آن[ ( كه امري قطعي و از ضروريات دين است ) ، ] قابليت ، انعطاف قوانين[ (كه مربوط به سيستم قانون گذاري اسلام است) دو امر مجزا از هم هستند. چرا گسترش اسلام در جهان از قرن 8 به بعد رو به افول گذاشت ؟ 1 ) بي توجهي مسئولين 2 ) دهشت زدگي در مقابل غرب كه تو هم نارسابودن قوانين اسلامي را در اذهان ايجاد كرد. توجه كنيم كه : اسلام راه راست ، نه توقفگاه و منزل ( اسلام، صراط مستقيم است ) اگر منازل عوض شود و تغيير كند ، الزامي ندارد كه راه هم دستخوش تغيير گردد.
علت تغيير مقتضيات زمانها : قرآن كريم در آيات بسياري (از جمله آيه 72 سوره احزاب ) ، انسان را به تفكر دعوت نموده است . همچنين در سوره انفال آيه 22 ، از بدترين جنبندگان سخن به ميان آمده و به خصوصيات گروهي انسانها ، اشاره شده است . اما در آيه 72 سوره احزاب ، از « امانت» سخن به ميان آمده كه به كوه و زمين و آسمان عرضه شد ولي آنها از پذيرش آن امتناع نمودند. پس صرفاً پذيرفتن مطرح نبوده ، بلكه اصل تحمل كردن بوده است معناي عرضه كردن : كمال و فيض از ناحيه خدا عرضه مي گردد اما فقط آنكه استعداد دارد آن را مي پذيرد . در حقيقت امر ، مضايقه نيست . برهمه عرضه مي شود اما فقط افراد خاصي مي توانند بپذيرند و مستعد آنند. چگونه مي توان با مقتضيات زمان هماهنگ بود و خود را تطبيق داد ؟ به مفهوم ديگر ، با توجه به اينكه مقتضيات زمان تغيير مي كند چگونه مي شود انسان ديندار بماند. چون لازمة دينداري اين است كه انسان ، خودش را در مقابل مقتضيات زمان نگهدارد و مقتضيات زمان به ناچار تغيير پذيرند ؟ پس آيا براي ترقي داشتن در اين دنيا ، بايد طرفدار تجدد و نوخواهي بود و دين داري را به بهانه كنهه پرستي كنار گذارد؟ پاسخ به اين سوالات تنها از راه شناخت صحيح قوانين اسلامي مي تواند امكان پذير باشد. اخلاق : عبارت است از يك سري خصلت ها ، سجايا و ملكات اكتسابي كه بشر ، آنها را به عنوان اصول اخلاقي مي پذيرد . برخي مي گويند « اخلاق نسبي است » . اخلاقي وجود ندارد كه براي همه مردم و در همه زمانها خوب باشد. مطلق بودن اخلاق مورد تائيد است . اخلاق خوب هميشه خوب است و اخلاق بد ، هميشه بد. برخي از اخلاقيات براي مردم معيني درزمان معيني خوب است و براي ديگران بد . (به عبارتي اين انسانها هستند كه در هر دوره اي به اقتضاي سود و زيان خود ، اخلاق خامي را ارزش بخشيد و يا از ارزش ساقط مي كنند. )