توضیح :
این فایل دارای فرمت word می باشد.
موضوع:تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دوره صفویه
فهرست مطالب
چكيده
مقدمه
كليات
1-بيان مسئله و علل انتخاب موضوع پژوهش
2-اهميت پژوهش
3-اهداف پژوهش
4-روش پژوهش
5-پيشينه پژوهش
6-محدوديت هاي پژوهش
فصل اول : جغرافيايي تاريخي منطقه كرمانشاهان
فصل دوم : بررسي اوضاع سياسي اجتماعي پادشاهان صفويه
شاه اسماعيل اول
شاه طهماسب
شاه اسماعيل دوم
شاه محمد خدابنده
شاه عباس اول
فصل سوم : حكمرانان كرد دوره صفويه
فصل چهارم : بررسي نظام اداري دوره صفويه
نظام اداري كرمانشاهان در دوره صفويه
وضعيت كلهر در دوره صفويه
فصل پنجم : نتيجه گيري
منابع
چکیده
دولت صفویه یکی از دولتهای مهم در تاریخ ایران بوده است
به بخشی از تاریخ در غرب ایران و چگونگی اداره کرمانشاهان در عصر صفویه و رفتار حکومت صفویه با کرد ها مخصوصاً دوایل معتبر کلهر و زنگنه می پردازیم .
ایل کلهر پیش از روی کار آمدن صفویان تا ابتدای حکومت شاه تهماسب اول (984 ه ق ) دارای موقعیت تقریباً مستقل یا خود مختار بوده است. که بعدها با دربار صفوی ارتباط پیدا کرده و 500 نفر افراد به عنوان« یا ساقی » را آماده خدمت در ارتش صفوی کرده است ایل کلهر از سال (998ه ق ) تحت حکومت عثمانی قرار داشت تا اینکه در سال (1012 ه ق ) شاه عباس اول الله وردی خان حاکم فارس را مامور اخراج عثمانی ها از خاک کلهر و تصرف بغداد کرد .همینکه حکومت مرکزی ایران در روزگار شاه اسماعیل صفوی صاحب قدرت و عظمت گردید. اقوام کرد از جمله عشایر زنگنه که از دیرباز انتظار چنین موقعی را داشتند به همدردی با دولت ایران قد علم کردند و در برابر تجاوزات همسایه غربی همه جا مردانه از حقوق خود و ایران دفاع کردند .
این طایفه در زمان شاه اسماعیل صفوی به مراتب عالی رسید و محسود اقران گردید . چون از امراء ایشان کسی نماند، فرقه فرقه به خدمت امراء قزلباشیه مبادرت نموده و در عراق و خراسان استخدام گردیدند و بعضی در زمره قورچیان عظام منخرط گشتند .
دولت صفویه مذهب تشیع را که سالها آرزوی شیعیان بود در ایران رسمیت بخشید و ایران را که قبلاً به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد به صورت دولتی واحد و یک پارچه درآورد و این نقطه عطفی در تاریخ ایران بود .
هدف از این تحقیق شناساندن منطقه غرب ایران در دوره صفویه بود
بنابر این کرمانشاهان و کلهر در دوره صفویه اعتبار ویژه ای پیدا کرده بودند که در روزگار صفوی بیشتر در رابطه با سرزمین مسکونی کردها و عشایر کلهربدان اشاره شده است و از یک ساختار منسجم و قوی برخوردار بود
كليات
الف: بيان مسئله و علل انتخاب موضوع پژوهش:
علم تاريخ،موضوع و روش
تعريف تاريخ
تاريخ و شناخت
در تعريف تاريخ گفتهاند:«تاريخ علمياست كه درآن ازحوادثزمانگذشتهبشربحث ميشود.اين دانش ازاهم دانشهايي است كه انسان بدان نيازمنداست زيرا باشناخت امورهمنوعان خود رانيزميشناسد.[1]»
ياپيرنه درتعريفتاريخ گويدكه:«تاريخ عبارت استازداستان رفتار و كردار و دستاوردهايانسانها كهدر جوامع زندگي ميكنند[2]»
رشيد ياسمي در كتاب آيين نگارش تاريخ درتعريف تاريخ چنين اظهار نظر ميكند:«تاريخ را از دوحيث ميتوان مورد بحث قرار داد:يا از اين جهت كه علم حوادث گذشتهحيات بشري است يا ازاين لحاظ كه علم قوانين اين حوادث است،يعني قوانيني كه مدبّرگذشته و حال وآينده بشرميباشند.در مورد اول،تاريخ به معناي اخص نام دارد و درمورد دوم،فلسفه تاريخ يا علم الاجتماع خوانده ميشود[3]
بنابراين ميتوان گفت:تاريخ،پژوهشي علمي است باروش و فن خاص خود،كه به بررسي احوال اجتماعات گذشته تطور و نمو وشكوفايي و انحطاط و سقوط آن ميپردازد.باكسب چنين ديدگاهي،مورخان،تاريخ را بردو نوع تقسيم ميكردهاند.
1-تاريخ سياسي: كه به بررسي و پژوهش در حوادث سياسي،همانند جنگها و اخبار شاهان و حاكمانو سلسلهها و دودمانها و هرجنبهاي از امور سياسي و حكومتي،ميپردازد..
2- تاريخ تمدني: كه به بررسي تطور نظامها و نهضتهاي اجتماعي و اقتصادي و فكري و ديني ميپردازد.
ب- اهيمت پژوهش
علمي بودن تاريخ
تاريخ علم است ولي همانند نجوم از رؤيت و معاينه مستقيم و نه همانند شيمي از طريق آزمايش و تجربه،بلكه از راه نقد و تحقيق حاصل ميشود.بعبارت ديگر قطعيت موضوعآن با آنچه به فيزيك يا رياضيات مربوط ميشودقابل مقايسه نميباشد.بنابراين تاريخ نميتواند جامعه انساني را به عنوان يك پديده ثابت وبيحركت مطالعه كند،ميبايست آن را درطي حركت و تحولش نيز بررسي كند.در اين خصوص بايد به اين امر اشاره كرد كه فرق عمده تاريخ با اكثر علوم مربوط به انسان ظاهراً اين است كه تاريخ انسان را به عنوان يك كل، به عنوان يك موجود متفكر و خود آگاه، بررسي ميكند در صورتي كه جز معدودي از ساير علوم به اين جنبه وجود او نظر ندارند
در تاريخ مانند ساير علوم انساني ديگر شناخت نظري محض آنگونه شناخت است كه مبتني بر مفاهيم كلي يعني آنچه از تصور عليت ناشي باشد. لذا كار يك پژوهشگر تاريخ در هر نهضت و در جريان هر رويداد عبارت از يافتن روابط علت و معلولي آن است در مسأله عليت، پژوهشگر تاريخ را وارد قلمروي ميكند كه منطق تاريخ يا علم شناخت تاريخ است در قلمرو تاريخ تقريباً هر پديدهاي كه هست جنبه نفساني و وجداني دارد- هم از طريق پژوهشگر تاريخ و هم از جهت اشخاص وقايع پس قضاوت و ارزشي كردن در يك زمينه تاريخي بستگي تام به سطح آگاهي، تيزبيني و تسلط بر موضوع پژوهشي پژوهشگر دارد.
ما معتقديم كه تاريخ تنها با پديدههاي رواني سرو كار ندارد بلكه گاه با طبيعت و حوادث آن نيز سر وكار پيدا ميكند ما در اين مسأله از اين جنبه يعني حتي ميدان نبرد و شرايط جوي غفلت نكردهايم.
نقد و ارزيابي تحقيق موضوع مورد پژوهش
در كار تاريخ، شناخت روش و هدف، اهميت خاص دارد تاريخ گردآوري روايات يا مقايسه آنها و شناخت واقعيت حوادث و نيز نظر به توصيه و تفسير اين واقعيات است كه بين جزئيات آن رابطه برقرار ميكند و آنها را به يكديگر پيوند ميدهد ما در تحقيق خود سعي كرده ايم كه به اين نكات توجه لازم داشته باشيم.
در تبيين رويدادهاي تحقيق مورد نظر تلاش نمودهايم كه به سوالات مربوط به چرايي، چگونگي و چيستي آن دوره در حد وسع و آگاهي خود به آن جواب بدهيم. از ديدگاه خود بعنوان يك دانشجو در پايان هر بخش از رويدادها تبيين و علت يابي و نتيجهگيري داشته باشيم. ما در اين تحقيق سعي نمودهايم كه تبيين عقلاني با توجه به ذهنيت خود از وقايع آن دوره (عصر صفوي) در ذهن بپرورانيم و آنرا با توجه به برآورده ساختن اهداف تحقيق خود به كار ببريم.
اهداف تحقيق تاريخي
ازاهداف مورد نظر ما در اين تحقيق
1-آشنايي با روال زندگي نياكانم در اين خطه از سرزمين بزرگ ايران بالاخص با توجه به داشتن ساختار عشايري آن زمان، نظام اداري بوده است.
2-انجام يك پاياننامه شايسته در دوره كارشناسي ارشد رشته تاريخ
3-مطالعه تطبيقي و مقايسهاي وقايع تاريخي بخشي از دوره صفويه از كتب و اسناد دولتي و كتب تاريخي
4-مطالعه در عليت وقايع گذشته از ديدگاه مورخين
ت:
روشهاي دستيابي به سوابق و ادبيات تحقيق
در اين تحقيق ما براي بيان و دستيابي به ادبيات مسأله از اطلاعات مكتوب دست اول و كتب و مقالات و اسناد كتابخانه هاي ملي و مجلس و ملك و دانشگاه تهران بهره جستهايم. و از آن منابع فهرست برداري و سپس مطالعه و فيش برداري و مجلات تاريخي را هم در حد دسترسي به آن اطلاعات مطالعه و نكات لازم و مهم آن را يادداشت و فيشبرداري كرده و در جاي مناسب تحقيق گنجاندهايم علاوه بر اين از كتابشناسيها، نمايهها كتابخانهها و فهرست تحقيقات انجام شده قبل سود برده و تنها در حد ضروري بكار بردهايم. آنچه شايان توجه است در اين تحقيق پايان نامهاي به دليل وسعت منابع بيشتر از منابع اصيل و مبنايي استفاده نمودهايم از كتابخانه مجلس شوراي اسلامي ايران نقشه دوران حاكميت شاه عباس اول را در پايان نامه ضميمه و حدود و مشخصات و شهرهاي مناطق غرب آن زمان را مشخص و شناساندهايم تا حد امكان مدارك و شواهد مورد نياز را كامل نموده و در بين آنها ارتباط منطقي برقرار نمودهايم. تلاش وافر نمودهايم كه از دخالت دادن نظريات شخصي و تعبير و تفيسرهاي غير منطقي خودداري نمائيم و با استفاده از شيوه مقايسه مدارك و شواهد و تحليل منطقي آنها گسستگي هاي اسناد را برطرف نمائيم.
پيشينه يا سوابق تحقيق
با مراجعه به كتابخانه ملي ايران در تهران و دانشگاه آزاد اسلامي واحد مركز و دانشگاه تهران به نظر ميرسد پژوهشهايي در خصوص نظام اداري دوره صفويه در مناطق غرب كشور بالاخص ايل كلهر در دوره صفويه به عمل نيامده، اما پايان نامههايي كه جسته و گريخته اشارهاي به نظام اداري صفويه آنهم در رشته حسابداري و نيز بررسي تشكيلات اداري و ساختار مديريتي در عهد صفويه و يا روش مديريت در وصول ماليات در آن دوره به انجام رسيده است كه جوابگوئي اهداف ما نميتوانست باشد.
البته گاهي براي رسيدن به نتايج اصولي احتمالات را در نتيجهگيري جنگ چالداران بكار بستهايم. از پايان نامههاي ديگران صرفاً بمنظور آشنايي با چارجوب تحقيق تاريخي و نه استفاده و كپي برداري از آن بهره گرفتهايم.
نتيجهگيري
در فلسفه تاريخ نگاري نظريهاي است مبني بر اين كه مورخ، محصول تاريخ و جامعه است مورخين بر اين نظرند كه حكومت صفويه درجدال با حكومت عثماني موجب از هم كسيختگي شرق ميانه در برابر غرب شد و ميگويند اگر از فراز چند قرن به صفويه نگريسته شود مسير انديشه و تفكر بطور محوري كه درميرايي انديشه در ايران آن زمان صورت گرفته بود و عواقب آن تا زمان حال وشايد تا قرنها بعد نيز آثار آن باقي مانده بوده است ديده ميشود.
آنها معتقدند كه صفويه در ايران به دليل سابقه تصوف شيعهگري، قدرت بزرگ قبيلهگري وسرانجام شرايط مناسبي كه به علت خاطره مثبت مردم از شيعيان علويه به ويژه سربداران، وجود داشت به حكومت رسيدند از سوي ديگر سلاطين ترك عثماني، همه حكومتهاي مسلمان را خراج دهنده خود ميخواستند. عثمانيها در اوج حضيض تنها درصدد تحكيم موقعيت سران آناتولي بر جهان اسلام اروپاي تحت سلطه خود بودند، بنابراين تصادم با امپراتوري عثماني اجتناب ناپذير بود اما قبايل سرخ سر(قزلباش) صفويه نه در پي تحقق حقوق مردم در ايران بودند و نه فضايي براي شكوفايي انديشه به وجود آوردند. ايرانيان وامپراتوريهاي آنها عموماً در عصر اختناق انديشه پوسيده بودند صفويه نيز از همين مدار ضربه خورد صفويه در حساسترين دوران تاريخي جهان حضور داشت و توانست تا حدودي روند كلي جامعه ما را به دوران رونق سياسي و اقتصادي و نيز رشد هنرهاي دستي و صنايع آن روزگار سوق دهد، اما نيروي انتظامي قزلباش و روح جنگاوري آن نياز به توجيه فرهنگي و ساختار فكري داشت ولي بعلت فقدان اين ذهنيت در پادشاهان صفويه اين قلمرو به جرياني سپرده شد كه از ابتدا به حركتي محافظه كار و فرقه گرا و صوفي مآبانه سوق داده شد در نتيجه خيلي زود با قدرت به سختگيري و استبداد راي رسيد و راه را بر انديشه خلاق و مبتكر دركل جامعه بست و انديشه و ادب را دچار انحطاط كرد صفويه در طي دو قرن حكومت در ايران حتي در دوران اوج رشد اقتصادي اجتماعي خود، ترمز انديشه و تفكر نو را در ايران كشيدند. اگرچه تعدادي از انديشمندان ايراني در دوران طلايي (منظور قرن سوم تا حدود قرن يازدهم) ايراني در عصر صفويه در اوج ميسر گام برميداشتند اما ذهنيت نادرست و ترويج مناسك ورسم مذهبي عوامانه راه را بر انديشه بستند و با ميرايي انديشه صوفي گراي در رواج صوفيگرايي انديشه، ضربهاي جبران ناپذير بر اين سرزمين وارد ساختند با اين برداشتها از تاريخ صفويه ميتوان گفت كه سازمان اداري وكشوري صفويه چگونه جايگاهي داشته است بخشهاي اداري و ديواني آن در تمام روزگار حكومت صفوي شخص شاه قرار داشت كه در روزگار كودكي شاهي جوان و خردسال، نايب السلطنه انجام وظيفه مينمود. سپس دولتخانه يا همان ديوانخانه و درگاه و سپس دستگاه مالي و در آخر دستگاه قضايي قرار داشت در آن دوره با توجه به اين كه شاهان صفوي مشروعيت حكومت خود را همان آغاز با رهبريت مذهبي خويش آشكار كرده بودند، ميتوان گفت كه در برخي مراحل شخص شاه در جايگاه روحاني تمامي احكام را صادر ميكرد اگرچه سرزمين ايران در روزگار صفوي داراي مرزهاي دگرگون شوندهاي بود اما احكام شاهانه با قدرت در ساختار نظام اداري آن لازم الاجرا بود. بخشي از اين مرزها مربوط به مرزهاي كردستان كرمانشاه و لرستان بود. اينكه ايلات و عشاير آن ديار منجمله كردهاي ايران در آن دوره چه نگرشي و ارتباطي با اين نظام اداري داشتهاند پژوهشگران ومحققين و مورخين ايراني و خارجي . كردها نظرات متفاوتي ابراز داشتهاند. نگرش متفاوت آنها ساختار نظام و نيز نحوة سر سپردن حكام و توده مردم آن ديار به اداري دوره صفويه ناشي از پيكارهاي پي در پي بين افراد و عثماني و اشغال پي در پي برخي شهرهايي چون مكريان، گروس (بيجار كنوني)، مريوان، شهرزور، سنقر، هرسين، پلنگان، درتنگ، نهاوند، ماهيدشت كرند ( در تاريخ صفويه از آنها نام برده شده است) براي نمونه والي كردستان از خاندان اردلان برگزيده ميشدند كه قرار گاهشان شهر سنه سنندج) بود اين كرانه همواره مورديورش قرار ميگرفت در زمان شاه عباس اول اين منطقه بارها صحنه برخوردهاي سياسي بيگانه و ناآراميهاي دروني بود، نتيجتاً نميتوانست داراي يك نظام اداري متمركز و قوي باشد، اما در بخش جنوبيتر آن شهرهايي ديگر نيز بودند كه در عصر حكومت صفوي، اعتبار ويژهاي پيدا كرده بودند و مورد توجه قرار گرفتند كه از بين آنها ميتوان شهر كرمانشاه[1] و كلهر را نام برد كه در نوشتههاي روزگار صفوي بيشتر در رابطه با سرزمين مسكوني كردها و عشاير كلهر بدان اشاره شده است اگر چه آن كرانهها در زمان شاه اسماعيل دوم داراي حاكمي آزاد بود، ولي گاهي نيز با شهرهاي سنقر و دينور، به عنوان يك حاكم نشين ياد شده است، بنابراين ميتواند از يك ساختار منسجمتر و قويتري از يك نظام اداري نسبت به ساير بلاد كردنشين برخوردار بوده باشد از طرف ديگر عامل مشترك (شيعه بودن) به قوام و تداوم آن اثر بخشيده است. البته نگرش پادشاههان صفوي را در اجراي احكام دولتي و موازين نظام اداري قلمروهاي تحت حاكميت خود يعني كردستان . كرمانشاهان كه بافت مذهبي جداگانهاي داشتهاند متفاوت بوده ودر بسياري موارد ناهماهنگ بوده است.