توضیح :
عنوان : مقاله استان فارس مطالعه و بررسی هنر دیرین این دیار
این فایل با فرمت word و آماده پرینت می باشد
فهرست مطالب:
پیشگفتار
مقدمه
راهبران و رهروان مکتب گل
مانی و هنر قرن بیستم
روئین پاکباز درباره آثاردبیری می نویسد :
گفت و گویی با بهرام دبیری
Abstract
تصاویر
پيشگفتار
فارس نگيني درخشان در فرهنگ و تمدن ايران زمين يكي از زيباترين و نامدارترين شهرهاي كشور ما با آن سابقه تاريخي مجموعه اي است از تمدن باستاني جهان.
شيراز وارث تمدن اقليم پارس و مركز آن تخت جمشيد نشانه اي است از هويت باستاني و سهم بسيار ارزشمند ايراني در تمدن و فرهنگ وهنر جهان، شيراز با آن موقعيت خاص جغرافيايي كه سه فصل از فصل هاي سال از هوايي بهاري برخوردار است سرزمين شعر و شاعري است و دو مرواريد درشت ادبيات جهان يعني سعدي و حافظ از اين سرزمين هستند و آرامگاه آنان محفل هر هنر دوستي است.
درذهن مردم ، نام شيراز بدون شك نامي دور و خيال انگيز است كه نام اين شهر در عالم وهم ، شنونده را تصاويري ميافريند ، نماينده مناره هاي رويا انگيز و باغستانهاي سحر آميز و شرابهاي شيرين گوارا و ليك در عالم واقع ، شيراز شهري است كهنسال و مركز استان فارس يعني همان ايالتي كه بر كنار خليجي با همين نام قرار گرفته شيراز شهري است كه ، در طي عمر دراز خويش خونريزيها و ويرانكاريهاي بسياري را شاهد بوده و بارها روي ويراني ديده و باز تجديد عمارت شده ، اين شهر چند صباحي زودگذر ، بهره مند از فر شاهان و سالياني ديرپاي نگران دور افتادگي و بي قدري خويش بوده است.
در ميراث اين شهر از ماديات خبري نيست بلكه همه به يكباره معنويت است و هنر ، هنر و زيبايي به عنوان پديده اي الهام بخش و معنوي كه معنا بخش زندگي و در هنگام فتنه انگيزي ها و مصايب تسلي ده قلب آدمي است، تلاشم بر آن بوده است تا اين جنبه هاي معنوي را در شرح حيات تني چند از هنرمندان كه فرزندان راستين اين ديار و سرمايه فخر جاوداني آنند تصوير نمايم.
كساني كه در عصر هولناكترين زشتيها و پليديها ، آفرينندة زيبايي شدند و ما را اين نكته آموختند كه چه سان مي توان حيات اين جهاني را ،درست در آن روزگاراني كه به ظاهر هيچ مفهومي بر آن متصور نيست معنايي بزرگ بخشيد.
شيراز ، جمال ظاهري شهر و شهريان را با كمال معنوي شاعران و اديبان و عالمان در هم آميخته ، شهري كه در آن شور و شوق جوانان ، با عرفان عارفان و معرفت خاك نشينانش به هم پيوسته ، نه جوانانش هوس را بر عشق برتر شمرده و نه پيرش ، جواني از ياد برده ، جوانانش به تدبير پيران مشتاق و پيرش حافظ وار پيرانه سر به شور عشق ، شهره آفاق .
از خاك پاكش هم سرو باغ ارم رسته ، وهم سرو قامتان ادب و فضليت اعصار و روزگاران كه نام و آثار و اوصافشان بر اوراق زرين هنر و دانش نقش شيراز ، صامت گوياست ، گويي از در و ديوارش نغمه هابه آسمان بلند است صدايش صداي سخن عشق است كه از حنجرة فرزندان سخنورش نه فقط در اقصي نقاط عالم ، بلكه در گنبد دوار فلك پيچيده و يادگاري ماندگار است كه انعكاس و پژواك صوتش ازدري به دري و از ديواري به ديوار دگر رسوخ يافته و منعكس شده است و تا ابد اين صداي پر طنين در گوش جانها مترنم است .
مقدمه
بحث در مورد هنرمندان شيراز در اين مبحث مختصر نمي گنجد و تأثير غير قابل انكار مردم اين ديار و بويژه هنرمندان و نگارگرانش از آغاز تا كنون بر هنر اين سرزمين جريان داشته است و بسيار بيش از اين جاي كنكاش تحقيق و تأمل دارد. در قرن 7 مصون ماندن شيراز از هجوم مغولها سبب گرديد كه اين خطه به عنوان محلي امن مورد توجه بسياري از هنرمندان و دانشمندان قرار گيرد از آنرو كه بسياري از هنرمندان و نگارگران ديگر مكاتب از شاگردان اساتيد شيراز بوده اند. و اگر به گذشته دورتر و زماني كه پارس پايتخت ايران بود بيندازيم متوجه مي شويم كه نقاشي ورنگ آميزي اشيا در اين زمان رايج بوده و براي شناختن نقاشي ايراني بايد به نمونه هاي اين دوره دقت كنيم نقش ها با قرينه و نظمي بسيار دقيق تركيب يافته اند، هر چهره با يك خط ظريف كه نيروي نهايي قيافه را با صراحت و نصوح نشان مي دهد رسم شده است. خصوصيات بنيادين نقاشي ايراني پايه گذاري شده است.
خصوصيات هنر اين دوره كه نشانگر ايراني بودن است هنري دور از خشونت، همراه با ظرافت است كه علاقه به ترسيم درختها و مرغهاي خيالي و اشكال ذهني و زيبا هستند و هنرمند ايراني به كمك انديشه هاي ذهني خود كاري كرده و به جوهر واقعي اشيا اهميت بسياري داده و كارش هرگز تقليدي از طبيعت نبوده است و اشكال و طبيعت به آن شكل حقيقي موجود در طبيعت برايشان مطرح نبوده است و اين خصوصيات ادامه يافته تا قرنهاي متمادي و در مكاتب مختلف نقاشي ايراني كه مكتب شيراز و هنرمندان شيراز بيش از ديگران با روح ايراني آن ارتباط برقرار كرده اند و اين را كاملاً در بررسي نقاشي اين خطه مي توان ديد.
گر چه اكنون مانند بسياري از عرصه هاي ديگر، نقاشي از امروز ما هم گذشته خود تا حد زيادي جدا شده است و دچار سردرگمي است ولي با پشتوانه غني فرهنگي و هنر كشور ما بعيد بنظر مي آيد كه اين سرگشتگي مدتي طولاني ادامه يابد.
راهبران و رهروان مكتب گل
از پس يك دوران نسبتاطولاني آشوب و ناآرامي و عدم امنيت اجتماعي در ايران ،به دليل حمله افغان ها و سقوط خاندان صفوي ، سواي فروپاشي بسياري ازمباني اجتماعي ، هنر و فرهنگ نيز كه نمي بايست و نمي تواند ، جدا از اين جريانات به استمرار و رشد و تعالي خود ادامه دهد ، دچار نوعي وقفه و سكون و عقب افتادگي گرديد.
چه دراين دوران ، هنرمندان و دانشوران ، اغلب يا تن به مهاجرت سپردند و يا گوشه انزوا گرفته و دست از خلاقيت و انديشيدن كشيدند .
ازآن همه رونق و درخشش وپويايي هنر صفوي ، جز يادگارهائي پراكنده در كتب و يا آثاري رو به ويراني و تخريب در بناهاي مذهبي و دولتي بجاي نماند . بيم آن مي رفت كه به يكباره حلقه هاي زنجير دوام و بقاي فرهنگ و هنر پوياي ايراني گسيخته گردد و چه بسيار ارزش ها كه به دست فراموشي سپرده نگردد و غبار بي مهري و بي اعتنايي بر آن ننشيند.